responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 184

1. عرف، اسم را در غير معناى لغوى استعمال كند، كه اين خود به دو صورت است:

أ) در صورتى كه عرف معناى دوم را ترجيح دهد، به آن «نقل» مى گويند، مانند: لفظ «غائط»، كه معناى لغوى آن، مطلق زمين پست است، ولى بعداً نقل شده و به معناى مدفوع آدمى (عذرة) آمده، از آن رو كه در زمين پست قرار مى گيرد.

ب) در صورتى كه عرف معناى دوم را ترجيح ندهد، به آن «مشترك» مى گويند، مانند: «كلام زيد» كه هم به خود كلام زيد و هم به حكايت آن اطلاق مى شود.

2. عرف، اسم را در برخى از معانى لغوى آن استعمال كند، كه به آن «تخصيص» مى گويند، مانند: لفظ «دابّه» كه در عرف به معناى» چهار پا» است، ولى در لغت، به هر جنبنده اى اطلاق مى شود[1]

نيز ر.ك: حقيقت عرفى.

1. محقق حلى، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص (52-51).

 

استعمال غلط

به كار گيرى لفظ در معناى غير متناسب با موضوعٌ له

به كار بردن لفظ در غير معناى موضوع له، بدون لحاظ هيچ گونه مناسبتى بين معناى موضوع له و معناى غير موضوع له، استعمال غلط ناميده مى شود، مانند: استعمال لفظ اسد در آب.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 50.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 27.

استعمال غير حقيقى و غير مجازى

نظريه اى در تفسير «استعمال لفظ در لفظ»

استعمال غير حقيقى و غير مجازى، بنا به نظر برخى از اصولى ها نوع خاصى از استعمال است; به اين بيان كه، بين اصولى ها در اين مسأله كه آيا استعمال لفظ در لفظ مقابل استعمال لفظ در معنا از نوع استعمال حقيقى است يا مجازى و يا غير آن، اختلاف وجود دارد:

1. برخى، اين قسم را از مقوله استعمال اصطلاحى خارج مى دانند، هر چند در اين مسئله كه آيا همه اقسام استعمال لفظ در لفظ اين حكم را دارند يا بعضى از آنها، اختلاف دارند;

2. عده اى معتقدند برخى از اقسام آن از مقوله استعمال لفظ در معنا، و از نوع استعمال مجازى مورد پسند طبع مى باشد;

[3]برخى ديگر بر اين باورند كه اين قسم نه از نوع استعمال حقيقى است و نه از نوع استعمال مجازى، بلكه شق سومى از استعمال است كه به آن استعمال غيرحقيقى و غيرمجازى مى گويند. اما اين استعمال حقيقى نيست، به دليل اين كه لفظ براى قدر مشترك ميان معناى لغوى آن و نفس لفظ وضع نشده، و مجازى نيز نيست، زيرا ميان معنا و لفظ مناسبتى وجود ندارد تا مصحح استعمال گردد

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 1، ص (63-62).

استعمال لغوى

به كار گيرى لفظ در معناى لغوى

به كار گرفتن لفظ در لسان اهل لغت به قصد افاده معناى لغوى، استعمال لغوى نام دارد، مانند: استعمال لفظ «دابّه» در هر چيزى كه داراى حيات و حركت باشد1، و يا استعمال لفظ «اسد» در معناى حيوان درنده خاص[2]

نيز ر.ك: حقيقت لغوى.


[1]اسنوى، عبد الرحيم بن حسن، التمهيد فى تخريج الفروع على الاصول، ص 233

[2]علامه حلى، حسن بن يوسف، مبادى الوصول الى علم الاصول، ص 71

استعمال لفظ

ر.ك: استعمال الفاظ

استعمال لفظ تثنيه در اكثر از معنا

ر.ك: استعمال لفظ تثنيه در معانى متعدد

استعمال لفظ تثنيه در معانى متعدد

به كار گيرى لفظ داراى صيغه تثنيه، در معانى متعددِ مستقل

يكى از اقسام استعمال لفظ در معانى متعدد، استعمال لفظ تثنيه در معانى متعدد و اراده هر يك به طور مستقل است، مثل اين كه گفته شود: «رأيت عينين» و از آن عين باكيه (چشم) و عين جاريه (چشمه) اراده شود; با اين توجيه كه جمله «رأيت عينين» به منزله اين است كه گفته شود: «رأيت عينا و رأيت عينا»; بنابراين، اگر لفظ «عين» دوبار تكرار شود، اشكال ندارد كه از هر كدام معناى جداگانه اى اراده شود.

درباره استعمال لفظ تثنيه در معانى متعدد اختلاف وجود دارد.

صاحب معالم معتقد است استعمال لفظ تثنيه و جمع در بيش از يك معنا جايز و جواز آن به نحو حقيقت است و استعمال لفظ مفرد در بيش از يك معنا جايز ولى جواز آن به نحو مجاز است[1]

برخى ديگر از اصولى ها معتقدند استعمال لفظ مفرد، تثنيه و جمع در بيش از يك معنا جايز است، هر چند اين استعمال مخالف ظهور عرفى بوده و احتياج به قرينه دارد.

مرحوم «آخوند خراسانى»2 و مرحوم «مظفر»3 استعمال لفظ مفرد، تثنيه و جمع را در بيش از يك معنا جايز نمى دانند.


[1]فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 235

[2]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 53

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 184
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست