responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 183

مى گويند. بديهى است تصور معنا در مورد مفاهيم اسمى استقلالى و مفاهيم غير مستقل (معانى حرفى و نسب اضافى) به صورت غير مستقل و اندكاكى است.

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص (25-24).

استعمال الفاظ

به كارگيرى لفظ به قصد ايجاد معنا در ذهن مخاطب

استعمال، در لغت به معناى «به كار گرفتن» و «به كار بردن» و در اصطلاح اهل ادب عبارت است از القاى لفظ و اراده معنا; يعنى به كار گيرى لفظ به قصد ايجاد معنا در ذهن مخاطب.

در كتاب «فوائد الاصول» آمده است:

«فنقول: ان الاستعمال عبارة عن القاء المعنى باللفظ و جعل اللفظ مرآة له»[1]

اراده و قصد از مقومات استعمال است و اين امر، وجه افتراق دلالت تصورى با استعمال مى باشد، زيرا در دلالت تصورى، به مجرد ايجاد لفظ، معنا به ذهن خطور مى كند، حتى در صورتى كه بدون اراده آن را به زبان آورده و يا از برخورد دو سنگ، لفظ به وجود آمده باشد.

اما در استعمال، متكلم لفظ را به قصد خطور دادن معنا به ذهن شنونده به كار مى برد.


[1]نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 2، 1، ص 93

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص (81-80).

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 131.

شهابى، محمود، تقريرات اصول، ص 49.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 30.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 31.

استعمال ايجادى

به كار گيرى لفظ به قصد ايجاد معنا در خارج

استعمال ايجادى، مقابل استعمال افهامى بوده و عبارت است از استعمال لفظ به قصد انشا و ايجاد معنايى كه پيش از اين استعمال، در نفس الامر وجود نداشه است.

در اين استعمال، لفظ، وسيله اى براى ايجاد معنا در خارج است; يعنى با اين استعمال و به سبب اعتبار متكلم، معنا ايجاد مى گردد; بر خلاف استعمال افهامى، كه در آن، قصد اخبار از امرى است كه در ذهن يا خارج (نفس الامر) وجود دارد، نه اين كه قصد، ايجاد امرى در خارج باشد، مانند: استعمال صيغه عقد نكاح يا عقد بيع كه سبب ايجاد علقه زوجيت و ملكيت در عالم اعتبار مى شود.

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص (25-24).

استعمال حقيقى

به كار گيرى لفظ در معناى موضوعٌ له

استعمال لفظ در معناى موضوعٌ له را استعمال حقيقى گويند، مثل: استعمال لفظ «اسد» در معناى شير درنده.

در استعمال حقيقى، لفظ به تنهايى و بدون استفاده از قرينه، معنا را در ذهن شنونده حاضر مى نمايد; به خلاف استعمال مجازى.

نيز ر.ك: لفظ حقيقى.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص (82-81).

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 30.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص (103-102).

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 128.

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ص 20.

استعمال شارع

ر.ك: استعمال شرعى

استعمال شرعى

استعمال لفظ توسط شارع در معنايى متفاوت از معناى لغوى و عرفى

به كارگيرى الفاظ از سوى شارع به قصد افاده معناى خاص در ذهن مخاطبان را استعمال شرعى مى گويند; به بيان ديگر، به استعمال هايى كه در لسان شارع (به لحاظ شارع بودنش) صورت مى گيرد، استعمال شرعى مى گويند، مانند: استعمال لفظ «صلاة» و اراده عبادت خاص.

نكته:

هر گاه شارع لفظى را در معنايى استعمال كند و براى مكلف ترديد به وجود آيد كه آيا معناى شرعى (حقيقت شرعيه) را اراده كرده يا معناى عرفى را، ابتدا آن را بر معناى شرعى حمل مى كند و اگر چنين حملى ممكن نبود، آن را بر حقيقت عرفى حمل مى نمايد و اگر آن هم ممكن نبود، بر معناى لغوى حمل مى كند.

نيز ر.ك: حقيقت شرعى.

اسنوى، عبد الرحيم بن حسن، التمهيد فى تخريج الفروع على الاصول، ص 228.

همان، ص 230.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 169.

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ص 34.

استعمال عرفى

به كار گيرى لفظ در معناى رايج در عرف

به كارگيرى لفظ از سوى اهل عرف به قصد افاده معنا در ذهن مخاطب را استعمال عرفى گويند; براى مثال، كلمه «دابّه» در لغت به معناى هر جنبنده اى است، ولى در عرف براى «چهار پا» به كار برده مى شود.

اقسام استعمال عرفى به قرار ذيل است:

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 183
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست