اسنوى، عبد
الرحيم بن
حسن، التمهيد
فى تخريج الفروع
على الاصول، ص
526.
قدسى مهر،
خليل، الفروق
المهمة فى
الاصول الفقهية،
ص (167-166).
احكام
تقيه اى
احكام
ثانوى واقعى
در حالت خوف
از دشمن
احكام تقيه
اى از اقسام
احكام واقعى
ثانوى است و به
احكامى گفته
مى شود كه
امامان
معصوم(عليهم السلام)
به منظور در
امان بودن
مكلفان از شر
دشمنان و حفظ
جان آنان، جعل
مى نمودند،
مانند: اظهار
كفر در بين
كفار به قصد
در امان ماندن
از شر آنان.
نكته اول:
گاهى بيان
حكم شرعى از
روى تقيه است;
يعنى ائمه(عليهم
السلام)براى
نجات جان خود
و شيعيان،
حكمى را از
روى تقيه بيان
كرده اند; در
فقه براى چنين
احكامى اعتبارى
نيست. اما
گاهى
ائمه(عليهم
السلام) حكم
به تقيه كرده
اند، كه اين
احكام، احكام
ثانوى بوده و
مكلف بايد آن
را رعايت كند.
نكته دوم:
تقيه به حسب
موارد، به پنج
قسم حرام،
واجب، مستحب،
مكروه و مباح
تقسيم شده است.
شهيد اول،
محمد بن مكى،
القواعد و
الفوائد، ج 2،
ص (158-157).
سجادى،
جعفر، فرهنگ
معارف
اسلامى، ج 2، ص
(116-115).
احكام
تكليفى
احكام شرعى
صادر شده به
انگيزه بعث يا
زجر يا ترخيص مكلّف
نسبت به يك
عمل
احكام
تكليفى،
مقابل احكام
وضعى، و عبارت
است از انشاى
صادر شده به
انگيزه
برانگيختن يا
بازداشتن
مكلّف از عملى
يا ترخيص در
آن عمل.
احكام
تكليفى بر پنج
قسم است: وجوب;
حرمت; استحباب;
كراهت; اباحه.
اين احكام به
طور مستقيم به
افعال مكلفان
تعلق مى گيرد
و رفتار آنان
را از هر نظر
تصحيح مى نمايد،
و موافقت يا
مخالفت با
آنها موجب
مثوبت يا
عقوبت مى شود.
نكته اول:
احكام
تكليفى را به
اين جهت
تكليفى مى
گويند كه
معمولا زحمت
دار و داراى
كلفت و مشقت
مى باشد،
مانند: نماز،
روزه و...
نكته دوم:
يكى از فرق
هاى احكام
تكليفى با
احكام وضعى
اين است كه در
احكام
تكليفى، حكم
به نفس ماهيت
و عنوان تعلق
گرفته است و
به افراد و
مصاديق خارجى
سرايت نمى كند;
البته امتثال
حكم تكليفى به
اين است كه طبيعت
در خارج وجود
پيدا كند و
وجودش عامل
سقوط تكليف
خواهد بود.
اما در احكام
وضعى، موضوع
اصلى، وجودات
خارجى است[1]
نكته سوم:
بين حكم
وضعى و تكليفى
از نظر مفهوم
هيچ گونه ارتباطى
وجود ندارد;
براى مثال،
بين وجوب كه يك
حكم تكليفى
است و سببيت
كه يك حكم
وضعى است كمال
مباينت وجود
دارد[2]
1. فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 6، ص (403 - 401).
2. فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 5، ص
(312-311).
ولايى،
عيسى، فرهنگ
تشريحى
اصطلاحات
اصول، ص 194.
فيض،
عليرضا،
مبادى فقه و
اصول، ص 109.
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
1، ص 62.
علامه حلى،
حسن بن يوسف،
مبادى الوصول
الى علم
الاصول، ص 84.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 120.
طباطبايى
حكيم، محمد
تقى، الاصول
العامة للفقه
المقارن، ص 57.
زحيلى،
وهبه، اصول
الفقه
الاسلامى، ج
1، ص (45-42).
حكيم، محمد
سعيد، المحكم
فى اصول
الفقه، ج 1، ص (21-20).
موسوى
بجنوردى،
محمد، مقالات
اصولى، ص 91.
عبدالبر،
محمد زكى،
تقنين اصول
الفقه، ص 31.
خضرى،
محمد، اصول
الفقه، ص 37.
بحرالعلوم،
محمد،
الاجتهاد
اصوله و
احكامه، ص 46.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
2، ص 383.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 14، ص 327.
احكام
تكليفى
اجتهاد
احكام
تكليفىِ
مربوط به مجتهد
و اجتهاد
احكام
تكليفى
اجتهاد، بخشى
از احكام
اجتهاد است كه
در آن، درباره
يك سلسله
احكام تكليفى
مربوط به
اجتهاد و
مجتهد، بحث مى
شود، از جمله:
1. بحث
از وجوب
اجتهاد و حرمت
آن. بعضى از
فرقه هاى
اسلامى،
مانند: بخشى
از اهل سنت و
اخبارى هاى از
شيعه، اعتقاد
دارند كه
اجتهاد حرام
است، اما
بيشتر علماى
اسلام معتقد
به جواز، بلكه
وجوب آن هستند;
2. بحث
از جواز رجوع
مجتهد به غير
و تقليد از
ديگرى. بيشتر
فقهاى اسلام
قائل به حرمت
رجوع مجتهد به
غير هستند;