نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد جلد : 2 صفحه : 194
مرحوم ميرزاى نائينى (قدس سره) مىفرمايند: «هر چند بپذيريم كه داعى
امتثال، امر الهى است و داعى بر امتثال، اخذ اجرت است و طوليت هم دارند، ولى فايدهاى
ندارد؛ زيرا بازهم اشكال اساسى، منافات عبادت با اجرت همچنان باقى است، و مىگويند
كه در مسألۀ عبادات اين طور است كه امتثال و تقرب متوقفند بر اينكه تمام
دواعى طوليه و عرضيه در انجام فعل الهيه باشد. و در صورتى كه بعضى از دواعى در
سلسلۀ مثلا عبادات، غير عبادى باشند، ديگر آن فعل عبادت محسوب نمىشود، و
فرق گذاشتند بين آن غاياتى كه مترتبند بر افعال به امر الهى، و غير آن به اينكه
مترتبند بر فعل به جعل غير الهى، كه در اولى مضر به قربيت نيست، ولى در دومى مضر
است و منافات دارد».[1]
حضرت امام خمينى در جواب مىفرمايند: «قبل از ورود به بحث ناگزير از
تنبه در امرى مىباشيم و آن اينكه، داعى بر امتثال امر الهى چند صورت دارد:
1- تمامى داعى او امتثال امر الهى باشد و فعل را انجام دهد، چه اجرى
باشد و چه نباشد.
2- عكس مورد اول، يعنى امر الهى داعويتى براى او ندارد، و اگر قرارداد
اجاره نبود، امتثالى هم نبود.
3- دواعى به نحو ضميمه باشند، يعنى داعى بر امتثال امر الهى ناقص باشد و
مستقلا كاربردى نداشته باشد و بعد اجرتى را كه قرار مىدهند، باعث تكميل آن شود.