نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد جلد : 2 صفحه : 119
زيد بن على از پدرانش عليهم السلام نقل كرده كه شخصى خدمت امام (ع)
آمد كه چهارپايى را كرايه كرده بود و اقرار هم مىكرد كه از وقت كرايه گذشته است،
امام (ع) حكم به ضمان دادند به اينكه ثمن و بهاى آن حيوان را بايد بپردازد ولى
مبلغ كرايه را به عهده او قرار ندادند.
غير از آنچه ذكر شد در وسائل و كتابهاى اخبار و حديث نيز مواردى را
ذكر كردهاند.[1]خلاصه مطلب
اينكه بنا به فرض، ضمان از باب قاعدۀ اتلاف نيست. تا اينكه آنچه را كه گفتهاند تقسيط شود بر مجموع آن بار و مستأجر به
زياده ضامن شود. اين در
صورتى است كه مستأجر هم معتبر باشد و باربر. اما اگر هر دو خود موجر باشد پس ضامن نيست نه نسبت به آن زيادى و نه
نسبت به تلف چهارپا. چون از
مستأجر چيزى كه موجب ضمان شود صادر نشده است و اما موجر ضامن نيست چون انسان براى
تلف مال خودش ضامن نمىشود.
زيرا
ضمان عبارت است از اشتغال ذمه در برابر براى مضمون له، پس تصور نمىشود كه مشغول
ذمه خودش باشد.
اما صورت سوم كه شرطكننده و باركننده، هر دو شخصى غير از موجر و
مستأجر است و بدون اذن و اطلاع موجر و مستأجر هم اين كار را كردهاند و كالاى
[1] . شيخ طوسى، تهذيب الاحكام، ج 17، ح 977، فى الاجارات، ح 59، ص 223؛ همچنين: شيخ طوسى، استبصار، ج 3،ح 484، باب من اكترى دابه الى موضع فجاز ذلك ... ح 3، ص 135؛ حر عاملى، ج13، ابواب احكام الاجارة، باب 17، ح 5،ص 257.
نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد جلد : 2 صفحه : 119