responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد    جلد : 1  صفحه : 33

را هم كه ما بيان مى‌كنيم (يعنى مورد ضمان را) در برمى‌گيرد.

المحسنين جمع محلاى به الف و لام است و از ادات عموم محسوب و در قوۀ كل محسن است. مانند ساير عمومات كه در آنها قائل به انحلال هستيم. پس هر محسنى كه در خارج موجود شود مصداق اين كبراى كلى است و هر فردى كه عنوان محسن بر او صادق باشد، محمول بر او بار مى‌شود؛ يعنى «لا سبيل عليه».

اكنون ببينيم محسن كيست؟ گاه كسى فايدۀ مالى يا اعتبارى به كسى مى‌رساند و گاه جلوى ضرر مالى يا اعتبارى را مى‌گيرد، در هر دو صورت عنوان محسن بر او صادق است و همين كه محسن بر او صدق كرد (و با توجه به اينكه قائل به انحلال هستيم) مى‌گوييم كه سبيلى بر او نيست؛ سبيل هم نكرۀ واقعۀ در سياق نفى است كه افادۀ عموم مى‌كند؛ يعنى طبيعت سبيل را نفى مى‌كند.

اين عبارت نيز معروف است كه «الطبيعة لا تنعدم الا بانعدام جميع افرادها؟» هنگامى مى‌شود به طور سلب كلى نفى طبيعت كرد كه هيچ فردى از افراد اين طبيعت در خارج موجود نباشد؟ حال كه مى‌خواهيم سبيل را نفى كنيم و بگوييم «مٰا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ» معنايش در مورد فرد فرد افراد اين است كه «ليس على هذا المحسن سبيل».

سبيل به معناى سب، شتم، جرح و مؤاخذه آمده است و ما سبيل را به معناى مؤاخذه مى‌گيريم. مؤاخذه گاه در مقام تكليف است و گاه در مقام وضع. اگر محسن در مقام احسان خود كارى كرد كه عملا احسان نبود و موجب ضمان بود (مالى تلف يا اتلاف شد كه بر طبق قاعدۀ و على اليد و قاعدۀ اتلاف، اين شخص بايد ضامن مى‌بود) چون محسن است، سبيلى بر او نيست. (سبيل و مؤاخذه در‌

نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد    جلد : 1  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست