نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 570
تجربه
(877)تجربه مانند استقراء در اول محتاج به تجسّس نمودن از حال
جزئيات است لكن تجربه در حقيقت استقراء نبوده و نوعى از قياس است هرچند استقراء
مقدّمه تجربه است و در آن دخالت تام دارد.
معنى تجربه آن است كه پس از تجسّس و احصاء و تعيين انواع و اصناف
متعلق به يك ماهيت و ملاحظه و تتبع حالات افراد و اصناف متعلق به آن، و مشاهده يك
اثر مشترك در همه انواع و اصناف آن قياسى تشكيل ميشود و از نتيجه اين قياس علم
اجمالى بوجود يك علت مشتركه در همه افراد و موارد حاصل ميشود و هرچند ماهيت و
خصوصيات آن علت مشتركه مشخص نميگردد ليكن وجود يك علت كلى بطور اجمال قطعى و يقينى
ميباشد.
بنابراين حكميكه از تجربه حاصل ميشود متكى بر قضاياى شخصيه و امور
فرديه نيست بلكه قطعى بودن اين حكم نتيجه كشف علت است و كشف علت در اثر يك قياس
خفىّ ميباشد.
در مثال گذشته قياس خفى چنين تشكيل ميشود كه ميگوئيم در افراد بسيارى
از مردم متفاوت و در طوايف بيشمارى در هرعصرى ديده شده است كه هرگاه سر انسانى را
بريدهاند مرده است، و هر امرى كه در موارد بسيار و اصناف بيشمار بيك نحوه واقع
شود داراى علت مشتركى ميباشد. «نتيجهميدهد» كه سر هرفردى از افراد انسان بريده شود
علت مرگ در آنجا موجود است و مرگ افراد پس
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 570