بطور كلى اصل در قضيه ايجاب است زيرا قضيه براى بيان اتحاد و ربط چيزى بچيز ديگر وضع شده است.

موجبه بواسطه‌ى برخورد با اقسام ديگر بر سه قسم است:

موجبه‌ى محصله، موجبه‌ى معدوله و موجبه‌ى سالبة المحمول. دو قسم اخير در قبال محصله‌اند.

سالبه‌ى بسيطه يا سالبه‌ى محصله‌

(243) سلب بمعنى گرفتن چيزى از چيزى است و قضيه را در صورتى سالبه ميگويند كه محمولى را از موضوع گرفته و جدا مى‌سازد و باين اعتبار سالبه ناميده ميشود كه پيوستگى محمول بموضوع را بر طرف ميكند.

(244) سالبه نيز مانند موجبه بواسطه برخورد با اقسام ديگر چند قسم ميشود:

1- سالبه محصله 2- سالبه معدوله.

و سالبة المحمول را از جهتى ميتوان جزء اقسام موجبه و از جهت ديگر جزء اقسام سالبه دانست.

(245) سالبه محصله: سالبه را هرگاه با موجبه بسنجند محصله مينامند زيرا رفع تحصيل ميكند.

(246) سالبه بسيطه: هرگاه سالبه را با معدوله مقايسه نمايند بسيطه‌اش مينامند. زيرا موضوع يا محمول معدوله با حرف سلب تركيب يافته و از اينجهت كه اجزاء سالبه مفردند و با حرف سلب تركيب نشده‌اند بسيطه ناميده ميشوند.