نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 274
خارجى باشد.
2- وجود ذهنى.
3- وجود خارجى.
موضوع هريك از قضايا بحسب اقتضاء خصوصيت حكم داراى نوع خاصى از
وجودهاى مذكور مىباشد.
و هريك از قضايا باعتبار نحوهى وجود موضوع باسم مخصوصى ناميده
مىشود.
(221)اول: قضاياى
خارجيّه كه صادركنندهى حكم درصدد بيان حالات مخصوصى است كه براى موضوع تحقق خارجى
يافته يا خواهد يافت مثل خانهها ويران شد. خانههائيكه بعدا مىسازند ويران خواهد
شد.
شرط صدق اينگونه قضايا آنست كه موضوع قضيّه در ظرف زمان متعلّق بحكم
وجود داشته باشد چه گذشته يا حال يا آينده باشد.
قضاياى تاريخى از اين قبيل است.
(222)دوم: قضاياى
ذهنيه و آن قضايائى است كه حالات و خصوصيات ذهنى چيزى را بيان ميكند مثل انسان نوع
است كليهى احكامى كه در علم منطق بيان مىشود از اين دسته است.
(223)سوم: قضاياى
حقيقيه، و آن در جائى است كه حالت موضوع را بحسب واقع و نفس الأمر بيان ميكند چه
افراد موضوع بالفعل موجود باشند يا بعدا بوجود آيند يا هيچگاه بوجود نيايند يا
قسمتى موجود بوده و معدوم گرديده و قسمتى بالفعل موجود باشند و
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 274