و اعتدال قوّه غضب را شجاعت مىنامند. و حق تعالى شجاع را دوست
مىدارد. و طرف افراط آن را تهوّر و طرف تفريط آن را جبن مىنامند و از اعتدالش
اخلاق حسنه مثل نجدت و شهامت و حلم و كظم غيظ و امثال آنها منشعب مىگردد، و از
افراطش مانند تهوّر و لاف و كبر و عجب و امثال آنها حاصل مىشود، و از تفريطش جبن
و مذلّت و خساست و عدم غيرت و امثال آنها متولّد مىگردد.
و امّا قوّه شهوت از اعتدالش عفّت و از افراطش شره و از تفريطش خمود
بهم مىرسد. و از هر يك از آنها صفات ديگر ظاهر مىشود.
و از اعتدال علم حسن تدبير و جودت ذهن و ثقابت رأى و اصابت ظنّ و
تفطّن به دقايق امور حاصل مىشود، و از افراط آن جربزه و مكر و خدعه و مانند آنها
ظهور مىكند، و از تفريطش امثال بله و حمق و غباوت ظاهر مىگردد.
و بالجمله معنى حسن خلق در جميع انواع اربعه و فروع آنها توسّط است
در ميان افراط و تفريط و غلوّ و تقصير، فخير الامور اوسطها. قال اللّه تعالى:وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً
إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ
(اسراء،
29)، و قال أيضا:وَ
الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ
ذلِكَ قَواماً (فرقان، 67)، و قال:أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ
بَيْنَهُمْ (فتح، 29)، و مادام كه
يكى از اين امور از استقامت ميل به طرفى نموده است مكارم اخلاق تمام نيست.[1]
در ذكر منازل انسان به حسب قواى نفسانى
باطن هر انسان بشرى معجون است از صفات و قوايى كه بعضى بهيمى است و
بعضى سبعى و بعضى شيطانى و بعضى ملكى. و از بهيمى صادر مىگردد شهوت و شره و حرص و
فجور، و از سبعى حسد و عداوت و بغضاء، و از شيطانى مكر و خدعه و حيله و تكبّر و
حبّ جاه و افتخار و استيلا، و از ملكى علم و تنزّه و طهارت. و اصول اخلاق همين
چهار است كه در باطن انسان سرشته شده است چنان سرشتى محكم كه مىتوان گفت كه از
[1] . صدر الدين شيرازى، الأسفار، ج 9، صص 86- 91. و مرآت
الاكوان، ص 560.