نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 88
معاد جسمانى معتقد شوند، به خصوص آن كه برخى از اين جماعت، بر امتناع
معاد جسمانى و عود روح به ابدان برهان اقامه نمودهاند. و اصولا بنابر طريقه اين
اكابر و بر طبق آنچه در فلسفه خود تقرير نمودهاند و اركان آن را استوار
ساختهاند، عود ارواح بعد از رجوع به ملكوت وجود و گرديدن نفوس، عقل محض و ورود در
سلك ملائكه مجرده، از محالات و امتناع آن از بديهيات است. و بايد دانست كه حشر
اجساد به برخى از نفوس اختصاص ندارد و مطابق نصوص كتاب و سنت، معاد جسمانى براى
كليه افراد بشر ثابت است. اين اعاظم وقتى مىتوانند در معاد جسمانى مقلد باشند كه
امكان آن، محرز و دليلى بر امتناع آن اقامه نشده باشد، لذا آنچه در اين باب
گفتهاند، به عقيده حقير براى فرار از تكفير و چه بسا براى حفظ جان خود، از آنچه
كه برهان بر امتناع آن اقامه نمودهاند به ظاهر عدول كردهاند و مع ذلك در زمان
حيات و بعد از ممات، آنها را تكفير نمودهاند.
و تحرير كثيرى از قواعد فلسفى و اظهار مبانى عقلى، موجب دربدرى
ساليان متمادى و ابتلا به مصائب بيشمار بود [1].
[1]معاد جسمانى، يكى از امهات مباحث اعتقادى است. حكماى دوران
اسلامى براى اين مسأله اهميت زيادى قائلند و فوق العاده آن را مهم دانستهاند. يكى
از علل مهم شمردن معاد آن است كه هيچ شريعتى به اندازه شريعت محمدى- عليه آلاف
التحية و الثناء- در معاد جسمانى پافشارى ندارد.
در قرآن، آيات زيادى به حشر اجساد و معاد نفوس و ابدان ناظر است.
هيچ كتاب آسمانى مانند قرآن مجيد مورد توجه محققان حكما قرار نگرفته است. اهميت و
عظمتى كه فلاسفه و حكماى اسلامى براى كتاب آسمانى خود قائلند و توجهى كه فلاسفه
اسلامى نسبت به كتاب آسمانى خود- قرآن- دارند، با احترامى كه حكماى اقوام ديگر
نسبت به كتب آسمانى خود قائلند قابل مقايسه نمىباشد. در مقام تعقل در آيات قرآن
به خصوص آيات مربوط به معاد، انسان يك قسم خضوع و احترام قهرى و ذاتى در خود احساس
مىنمايد. درك مطالب اين كتاب عظيم و فهم احاطه آن نسبت به مباحث عاليه فن ربوبى
در عين سهولت بىنهايت غامض است.
آيات بينات وارد در معاد، چنان جامع الأطراف و حاوى عالىترين
تحقيقات و دقايق- از قبيل وجوه فرق بين عالم آخرت و عالم دنيا و تقسيم محشورين به
اصناف مختلف و تعلق ثواب و عقاب به افعال
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 88