نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 510
در اين صورت اعم است از رحمت رحيميه و رحمانيه، لذا در آيات و
رواياتى كه يكى از اين دو لفظ ذكر شده است مثل «أَنَّاللَّهَ
رَؤُفٌ رَحِيمٌ»و
يا مثل «الرَّحْمنُعَلَّمَ الْقُرْآنَ»مراد، اعم از دو قسم ترحم است.
بايد دانست كه حقيقت و اصل رحمت به حسب اصل ذات، حقيقتى كلى و سعى
و اطلاقى است و تعدد و تكثّر، از ناحيه ظهور رحمت كلى و مطلق در مراحل و مراتب و
تقيّد آن حقيقت اطلاقى، به قيود مختلف است، لذا اصل رحمت، در مقام جمع وجود، عين
حقيقت وجود و نفس وجود حق اول است و اتحاد آن با ذات، مثل اتحاد اسم و مسمّاست،
لذا مىتوان رحمان و رحيم را علم ذات قرار داد و لذا بعضى، اين اسم را صفت جمال
دانستهاند.
روى اين اصل، رحمت، در كليه اسماى الهيه سارى است و هر اسمى، از
اين اسم اعظم، داراى حظّ و بهره است. و از اينجاست كه رحمت، در مقام ظهور خلقى،
عين وجود منبسط است. و از اينجاست كه ظهور حقايق در مقام واحديت و تجلى اسماى
الهيه در اعيان ثابته به وجود علمى، از باب انطواى كثرات در وحدت، از تجلى حق به
اسم رحمت و يا ظهور حقيقت وجود به صورت رحمت، حاصل شده است. و از اينجاست كه حقيقت
محمديه به اعتبار مقام قاب قوسين و مرتبه «أوأدنى»
و نيز به لحاظ تجلى در آيات آفاق و انفس، «رحمةللعالمين»
است، به اعتبار وساطت در ترقيم نقوش و كلمات وجوديه، واسطه در فيض و مرتبهاش عين
وجود منبسط به اعتبارى و به اعتبارى مقام او، همان عقل اول است كه «اولما خلق اللّه نورى» و به اعتبار نهايات وجودى، واجد مقام و مرتبه
شفاعت كليه است به نحوى كه خطاب از مقام كرّوبى (در مقام تكرّر شفاعت) به او
مىرسد كه يا محمد، براى غضب حق زمينهاى باقى نگذاشتهاى به اعتبار احاطه و شمول
كليه رحمت است كه اسم منتقم و اسم جبار و ذو البطش الشديد نيز از حكم اين اسم خالى
نيستند، از آن جهت كه حكم حق و قضاى الهى در اعيان وجودى حتمى است و به اين لحاظ
هر اسمى بالضرورة
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 510