نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 496
معاصى، جوهرى مجرد تام الوجود است و نفس از ناحيه حركت ذاتى به
مقام تجرد عقلى نمىرسد و بالفطره و بالذات مجرد تام الوجود ابدى الحيات خلق
مىشود و از باب عدم جواز حركت در جوهر و عدم جواز تبدل عرضيّات به ذاتيات، جوهر
نفس بعد از انغمار در معاصى به نزاهت ذاتى خود باقى مىماند چنين نفسى اگر از كفره
و فجّار هم باشد، از باب بقاى نفس به پاكى ذاتى بالأخره بعد از قبول عذاب و تحمل
آلام شديده، از باب آن كه بالعرض بالأخره زايل شدنى است و در مقام مقاومت ذاتى بر
عرضى غالب آيد و حركت قسرى اكثرى و دائمى نمىباشد، صورت نار زايل و شخص معذّب به
اهل ايمان و سكّان جنان ملحق مىشود.
در جوابش گفته مىشود بنابر مسلك اهل حق، به تكرّر اعمال قبيحه و
افعال سيّئه از نفوس شرير باطن و ملكوت نفس به صورتى غير صورت ظاهرى انسان در
مىآيد و نفوس منغمر در اوهام بالأخره و به تدريج از صراط انسانى منحرف شده و با
آن كه اصل فطرت باقى و داراى ظهور و اثر است، آثار مترتب بر اصل فطرت كه به حسب
تكوين عابد و ساجد حق است و به توحيد اقرار مىنمايد، ضعيف و آثار مترتب بر انحراف
از صراط مستقيم انسانى كم كم نور فطرت را كم لون و بىرنگ و ملكات حاصل از شرارت و
صور حاصل از حب دنيا و نيت و صور مترتب بر نيّات سوء در مقابل فطرت ذاتى چنان
داراى بنيان و اساس مستحكمى مىگردد كه به طبيعت و ذاتى غير قابل زوال و طبيعت
ثانويه مبدل مىشود و در اين صورت تخلف عذاب و خروج از جحيم و عدم تأذى به نار
طبيعت و انقطاع نار از مبتلايان به جهل مركب و اعوجاج كه رأس مال و سرمايه اشقيا و
كفّار و منغمران در مشتهيات دنيوى است، همان تخلف معلول از علت تامه و به منزله
جواز انفكاك ذاتيات از ذات محسوب خواهد شد. و از اين باب است فرموده برخى از
محققان كه منافق و كافر و معاند حق، فاقد فطرت است.
بنابر حركت در جوهر و تبدّل ثوانى به اوايل و انقلاب تدريجى عرضيات
به
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 496