نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 455
علم او به همه اشيا تعلق گرفته است و علم چون عين وجود صرف اوست علم
به جميع اشيا است، علم بسيط صرف تام الوجود و تمام الانكشاف علم است به همه اشيا
وگرنه لازم آيد كه ذات صرف و علم بحت و مطلق مبرّا از تركيب، علم به اشيايى و جهل
نسبت به اشيا يا شىء ديگر باشد. و اين، با تركيب ذات حق از جهت وجدان و فقدان
ملازم است؛ چه آن كه جهل، امر عدمى و علم، أمر وجودى است.
قدرت مطلقه نيز قدرت به مطلق حقايق است و از لحاظ تعلق به ممكنات،
مقيد به قيدى نيست و فعلى و دائمى است. و در آن، بوجه من الوجوه جهت امكانى تحقق
ندارد و عين اراده و علم اوست، لذا جميع حقايق امكانيه نسبت به حقيقت مقدسه واجبى،
واجب و ممتنع العدمند و اتصاف به جهت امكانى وجه الوجوه نه در ذات و نه در صفات
حقيقيه اوست «الأشياءكلّها واجبات عنده و عند العلل المجردة ...» [1].
و از آن جايى كه نظام وجودى امكانى، ظل نظام تام و تمام ربوبى است،
اتم
[1]اين كه شيخ رئيس و به تبع او برخى از محشّين تجريد
گفتهاند: «ولا نبالي بأن يكون ذاته تعالى مع
إضافةمّا ممكنة الوجود ...»
غير
مرضيّ عند من استشرق قلبه بالأنوار الإلهيّة ... در حواشى تجريد گفته است: «إنّواجب الوجود قد يعرض له الإمكان بالقياس إلى الغير ... و للغير
أيضا إمكان بالقياس إليه و إن امتنع عليه الإمكان بالذات ...».
منشأ توهم قائلان به اين قسم از اقوال، همان اعتقاد به اصالت ماهيت
و اعمال نظر در معانى و مفاهيم عقليه است و غفلت از كيفيت حقايق وجوديه، چه آن كه
مجعول، نفس وجود خارجى معلول است و ملاك احتياج به علت، عين ربط و نفس فقر بودن
وجودات خاصه است و آنچه متعلق اراده حق واقع شود، واجب است به وجوب وجود حق و در
معلول، جهتى غير ارتباط به علت به وجه من الوجوه تحقق ندارد و اضافه حق به حقايق
وجوديه، اضافه اشراقيه واحدى است كه بالذات متصف به اطلاق و انبساط و بالعرض متعدد
و متكثر مىشود «وقد وسع كلّ شيء علما و قدرة و إرادة
... و لا يشذّ عن حيطة وجوده شيء ... و إنّه بكل شيء محيط و هو معكم أينما كنتم
...» و أين الإمكان؟
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 455