responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين    جلد : 1  صفحه : 356

جزء ترابى به آخرت بداند؟ و اين كه اجزاى ديگر در چه وقت ملحق به جزء ترابى مى‌شوند تا بدن براى تعلق و يا اتصال به نفس آماده شود در اين خصوص سكوت فرموده‌اند. و اما چرا مثل مير غياث نگفتند كه تعلق ثانوى نفس به اجزا- نه تعلق به روح بخارى- در نفس باقى مى‌ماند و اين تعلق باقى، مانع حدوث نفس ديگر مى‌شود تا تناسخ لازم نيايد؟ و مفسده تناسخ نزد مير غياث، اجتماع دو نفس بر بدن واحد است.

علت اين كه آقا على به بقاى علاقه بين نفس و بدن قائل نشد، شايد از اين جهت است كه تعلق نفس به بدن تعلق ذاتى و طبيعى است نه اختيارى، علاوه بر اين، علت موت، اعراض نفس از بدن و تكامل ذاتى حاصل از حركات جوهرى است و حصول موت از ناحيه تكامل ذاتى، معلول حركت جوهر نفس است و با اعتقاد به بقاى علاقه، سازش ندارد، مگر آن كه بگوييم در جوهر نفس، امرى حاكى از وجود حالت منتظره، موجود است و اين، با انتقال نفس به ملكوت منافات دارد و تا نفس به كلى از بدن بى‌نياز نشود، موت طبيعى حاصل نشود.

حكيم محشى براى عدم ابتلا به اشكالاتى كه ذكر شد، ملاك اتصال و سبب معاد جسمانى و منشأ تصحيح آن را بقاى مناسبات و ودايع حاصل در بدن زمان تعلق دانست و اصرار مى‌ورزد كه اگر چه اين مناسبات، به تمام بدن اختصاص داشت كه مجموع مركب از عناصر با صورت نباتى و حيوانى مضمّن در انسان (يعنى قواى نباتى موجود در بدن انسان و قواى مادى خاص حيوان) باشد، ولى اين مناسبات در كليه اجزا باقى نمى‌ماند، نه در ماء و نه در هوا و نه در نار، و جايى از براى ودايع باقى نمى‌ماند مگر در جزء ترابى بدن.

حكيم محشى بايد ملتزم شود هوا و نار و مايى هم كه جزء مركب از بدن انسان بود، ودايع حاصل از نفس را حفظ خواهد كرد، بخار متصاعد از بدن انسان و حرارت و آبى و هوايى كه از اجزاى مركب يعنى بدن بودند به حال خود باقى و ملاك بقاى آن وجود مناسبات است. و قول به اين كه ودايع فقط در جزء خاكى‌

نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين    جلد : 1  صفحه : 356
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست