نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 250
نفس متوجه به آخرت اگر از باب تناهى قبول تأثير و يا تناهى تأثير،
مضمحل شود، هرگز مصداق اقتضاى شىء بالذات عدم خويش را نمىباشد و اگر مواد،
بالذات از جهت تأثير و تأثر، متناهى باشند، امدادات علوى در ذات بالذات قابل عدم،
آن را باقى و ابدى نمىنمايد و يكى از اشكالات اساسى بر ازليت ابدان فلكيّه همين
است.
اما اين بحث كه موت، بالعرض بر نفوس واقع است و رحلت نفوس از اين
عالم به عالم ديگر همان ولادت ديگرى است، مطلبى تام است كما اين كه اهل حكمت
گويند: موت، بالذات بر ابدان و بالعرض بر نفوس عارض مىشود و موت، نيست مگر خروج
نفس از غبار و غواشى لازم ابدان و جلابيب لازم عالم ماده، لذا صاحبان ولايت كلى كه
به وجود حقانى متلبس شدهاند به واسطه قبول موت اختيارى، بارها طعم مرگ را چشيده و
با آن انس حاصل نمودهاند، مرگ براى آنها زندگى در زندگى است و به واسطه تخريب
عالم مادى ازلى در همين عالم دنيا، از موت استقبال مىنمايند و لسان آنان به اين
كلام معجز نصاب «إنّيآنس بالموت من الطفل بثدي أمّه» مترنّم است.
مسأله ديگر آن كه: حقيقت انسان كامل از باب جامعيت نسبت به جميع
بنفسه مع وجوبه.
نفس ناطقه اگر به حسب حدوث، مجرد تام از عقل صادر شود، فنا در آن
راه ندارد. و شيخ رئيس با آن كه در نفوس انسانى كه در مقام هيولانى قرار دارند و
صورت مجرد بالفعل را ادراك ننمودهاند به اين مذهب رفته است، در بقاى اين نفوس بعد
از بوار بدن (بعد از آن كه تصريح نموده است به هلاك نفوس جزئى حيوانى) شك دارد و
قدما نيز در اين باب مختلف سخن گفتهاند.
بنابر مسلك تحقيق و بنا بر تجرد برزخى نفوس جزئى حيوانى تام الوجود
و نفوس انسانىاى كه به مقام عقل بالفعل نرسيدهاند، انسان نارسيده به مقام عقل
بالفعل به اعتبار جهت عقلانى، بعد از بوار بدن، معدوم مىشود، ولى حشر برزخى او
ثابت است؛ چه آن كه عالم آخرت در عالم عقل صرف منحصر نيست. بنابراين، تمام نفوس
انسانى، داراى حشرند، ولى حشر عقلانى و حشر برزخى هر دو اختصاص به نفوسى دارد كه
به مقام عقل بالفعل رسيدهاند.
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 250