نام کتاب : سه رسائل فلسفى نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 174
اشاعره گويند: حروف و اصوات ملفوظه حكايت از يك قسم ديگر از كلام
مىنمايد كه آن را كلام نفسى ناميدهاند. اصولا بايد دانست كه منشأ پيدايش كلام از
آنجاست كه عقلا جهت تفهيم و تفهّم مقاصد، الفاظ و حروف و كلماتى وضع نمودهاند و
آنها را كاشف عقائد و مقصود و اغراض خود قرار دادهاند و اين دلالت به حسب وضع و
قرار داد است. آيا عقلا امرى غير معانى متصور ذهنى و يا صور تصديقى كه علم و آگاهى
به آن اطلاق نمودهاند، چيزى ديگر تصور مىنمايند؟ نه. اشاعره از باب آنكه كلام
صفت حقيقى است و نمىشود اين صفت قائم به اجسام باشد و نمىشود كه ايجاد كلام در
مواد خارجى باشد، در اين تنگنا خود را قرار دادهاند و نتوانستهاند بفهمند و تعقل
نمايند كه كلام حق عبارت است از ايجاد حروف عاليات و صور مجردات و كلمات تامات و
أخر متشابهات كما قال على عليه السّلام: لا بصوت يقرع و لفظ يسمع. و نيز
نفهميدهاند كه در برخى از مشتقات ادنى ملابست كافى براى انتساب است و ظاهرا
اشاعره متكلّم به كسى اطلاق مىنمايند كه كلام به آن قائم باشد، نه آنكه صفت تكلّم
به آن قائم باشد (كما توهّمه الفاضل الفضل بن روزبهان)، چون كلام هيآت و كيفيات
عارض بر صورت قائم به هواء است، كلام قيام به هواء دارد و هوا قائم به متكلم نيست
و ملاك و علت نسبت كلام به متكلّم از اين باب است كه متكلم سبب تعين و ظهور و
تميّز حروف و كلمات است و گر نه اطلاق متكلم به انسان غلط مىبود.
حق آن است كه متكلم موجد كلام در هواء است و همين به حسب عرف، مصحح
اطلاق متكلم بر انسان است و لا غير و كسانى كه حق را متكلم مىدانند، از باب ايجاد
كلام و حروف و اصوات قائم به اجسام است- مثل تكلم حق با موسى به واسطه شجره- ملاك
صدق يا اطلاق متكلم بر حق، همين ايجاد كلام است در مواد و اجسام؛ ولى متكلم از اوصاف
حقيقى و ذاتى حق و يكى از امهات اسماء الهيه است، كما قال على عليه السّلام. و ما
مفصل در مقدمه آن را بيان نموديم.
يكى از متأخّرين از اشاعره گويد: شخص عاقل وقتى به كلام تكلم
نمايد، كلمات و الفاظ را به خاطر آورده و آنها را اظهار مىنمايد[1]صورت ذهنى كلام، كلام
نفس و عبارات دال بر آن، الفاظ و كلمات قائم به هوا، كلام متعارف است (هذه
المدلولات هى الكلام النفسى، لأن الألفاظ التى نتكلم بها لها مدلولات) فان قال
الخصم:
هى عبارة عن العلم، قلنا هى غير العلم، لأن من جملة الكلام الخبر و
قد يخبر الإنسان عن ما لا يعلمه (اين امكان ندارد. خود اين آقاى فاضل تصريح نمود
كه ما كلمات ملفوظه را مرتب و منظم نموده، بعد از خطور بالبال اظهار مىكنيم. بنا
بر اين اين استدلال قابل منع است) ... بل يعلم خلافه (اين كذب است، چون خبر داده
است به
[1]به عقيده روزبهان علم به كلمات نفسى غير نفس كلمات است؛
ايشان و ساير علماى تابع اين عقيده بايد معتقد شوند كه صور و نقوش و كلمات ذهنى
معلوم و مشهود نفس نيستند و واسطه در ارائه اين صور به اعتبار وجود خارجى
نمىباشند، در حالتى كه جميع خواص و لوازم علم در كلام نفسى موجود است، كاشف واقع
است و حكايت از خارج مىنمايد و ....
نام کتاب : سه رسائل فلسفى نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 174