و از تاويلات شب قدر
روحانيت وجود اولياء است چه بعض اولياء كه ضنائن اللّهاند مستورند از نظر خلق و
بعنوان ولايت ظهور ندارند. و اوليائى كه ظاهرند به صورت به روحانيت مختفىاند و
معرفت ايشان صعب است. و در حديث شريفى واقع است كه:
ان اللّه خبأ ثلاثة، فى
ثلاثة: خبأ رضاه فى طاعاته فلا تستحقرن شيئا من طاعاته فلعل رضاه فيه، و خبأ سخطه
فى معاصيه فلا تستحقرن شيئا من معاصيه فلعل سخطه فيه، و خبأ أوليائه تحت خلقه فلا
تستحقرن أحدا فلعله هو الولى.
يعنى بدرستى كه خداى تعالى
پنهان كرده سه چيز را در سه چيز: پس پنهان كرده رضاى خود را در طاعتهاى خود پس
حقير مشمار هيچ طاعتى از طاعات را كه شايد رضاى او از تو بسبب آن باشد، و پنهان
كرده غضب خود را در معاصى و نافرمانيها پس حقير مشمار هيچ يك از معاصى را كه شايد
مورد غضب او باشى بسبب ارتكاب آن، و پنهان كرده اولياء خود را كه انسان كاملند در
ميان خلق پس حقير مشمار و قليل المبالاة مباش به أحدى كه شايد او از اولياء اللّه
باشد. انتهى.
راقم در غزلى گفته است:
دل يكى جدول درياى وجود صمديست
كش تويى آنكه هم انجام و هم آغاز دلى
ليلة القدر دل ار نيستى اى روز اميد
پس چرا روز و شب اندر ره اعزاز دلى
حسن بىسر و سامان و بسر منزل دل
سرو جان باد فدايت كه سببساز دلى
ص 10 خمرت طينة آدم
بيدى اربعون صباحا، يدى بر صيغت تثنيت است كه اسماء جمالى
و جلالى درهم