نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 549
ساير الاكوان»[1]، و در وصف نفس ناطقه قدسيّه گفتيم،
لمؤلفه:
همه از آن، و حسنت خوشهچينند
كه «آن» حسن را، دريا و كانى
مبين بر ظاهرت، كز روى باطن
جهان جانى و جانِ جهانى
چنين فرشى و بىسامان بشايد
كه عرشىّ و شهِ سامانيانى
به جان باشد سپهرت، گوىِ چوگان
به تن، گر قبضه زين خاكدانى
كه دائم، جانِ او، انبازِ جسم است
تو آخر خارج از كون و مكانى
[2] يعنى: نفس فلكيّه، دائما به مادّه به معنى متعلّق آويخته است و نفس
ناطقه بالحقّ عن الحقّ، مجرّد از ماهيّت است، چه جاى مطلق مادّه؟
- سيّم، «ارض» است
و از اين مطهّر [محسوب]
است، «سنگ استنجاء» و «تراب» و «ولوغ»، و سرّ مطهريّتش آن است كه ارض، عنصر غالب
هيكل توحيد است كه انسان بشرى باشد و به اين است ثبات و استقامت در كارها، و
«مسجد» است و «مسجود» كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «جعلت لى الارض
مسجدا و طهورا»، و مسجود ملك شد، ولى سجده «تعظيم»، نه «تعبيد» و از اينهاست كه
«تيمّم» به آن مىشود. پس، هم مطهّر است از «حدث» و هم مطهّر است از «خبث».
- چهارم، «نار» است
و سرّ مطهريّتش آن است كه
شبيه به نفس است، در لصوق و علوق به جسم و در اينكه مجاور خود را متّصف به صفات
خود كند و در انارت ماحول خود، و از اينجاست كه اشراقيّون گفتهاند كه: «النّار أخ
النّور الاسفهبد»[3]، و نفس حىّ است و حيات مطهّر. پس، هم
چنين نار.
و سرّ ديگر آنكه: خليفه انوار علويّه است، در شب تار و خليفه شمس است در اضائت و نضج
و تعديل و «شمس» مطهّر است و خليفه به صفت مستخلف است، بلكه
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».[4] و أيضا:
«الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِّ صُورَةٍ
[1] - در جوامع روائىشيعه نيامده است.
[2] - «ديوان اسرار»/381 و 382- غزل شماره 179- با اختلافى در تقدّم و تأخّر ابيات.
[3] - قاعدهاى استاشراقى.
[4] - نور/ 35.أسرار الحكم 550 - چهارم،«نار» است ..... ص : 549
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 549