responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 167

به «ماهيّت» و «مادّه» و لوازم و عوارض آن‌ها و به «نقايص» و «كثرت» و «صرف»، پيش از مخلوط، و «وحدت»، مبدأ «كثرت» است.

و نيز گفت: مانند اينها نتواند بود، پس چگونه عين اينها باشد: «بل الاشياء كلّها فيه»، يعنى: اشياء همه در علمش هستند، به نحو أتمّ و اعلى، چه وجود همه را داراست، بى‌انثلام در وحدت حقّه‌اش و ادراك نيست، مگر نيل و دريافتن مجرّد وجود صورتى را: «و ليس هو فى شى‌ء من الاشياء» به جهت ضيق آن شى‌ء. مصرع: تو بزرگى و در آئينه، كوچك ننمائى.

بلى، از فيض منبسط او، چيزى خالى نيست و هر موجودى، مظهر اسمى است و در تحت تربيت آن است- كما مرّ- و: «ذلك لانّ الاشياء كلّها انبجست منه و به ثباتها و قوامها و اليه مرجعها»، اشارت است به بودن كلّ وجودات در علم حضورى سابق او، از راه عليّت فاعلى و سببيّت غائى «انسان كبير»- كه اشارت به آن شد- و به تقوّم به او اشارت كرده، به علم حضورى مع الايجاد، چنانكه گفتيم كه: اضافه اشراقيّه ايجاديّه او، عين اضافه علميّه اوست.

- فان قال قائل: كيف يمكن ان يكون الاشياء من الواجد المبسوط الّذى ليس فيه ثنوية و لا كثرة بجهة من الجهات،- قلنا: لانّه واحد مبسوطة محض، ليس فيه شى‌ء، فلمّا كان واحدا محضا انبجست منه الاشياء.

سائل گفت كه: مى‌گوئى كه چون فيّاض اشياء و مرجع اشياست، بايد اشياء در علم او حاضر باشند به نحو أتمّ و اعلى، و اين با بساطت او چگونه مى‌شود؟ در جواب گويد: آنچه مناط «شبهه» است، مناط «دفع» است، يعنى: چون بسيط است، پس به علم حضورى، جامع كلّ است و الّا تركيب لازم آيد، از «وجدان» و «فقدان».

و: «ذلك انّه لمّا لم يكن له هوية انبجست منه الهويّات»، مراد به هويّت، ماهيّت خاصّه است، يعنى: چون ماهيّت ندارد، جميع از او منبعث مى‌شود و با همه ماهيّات معيّت دارد و اگر ماهيّتى داشتى، نه چنين بودى كه ماهيّت مناط ضيق است.

فصل در مراتب علم حق تعالى است:

علم حق، در مقام توحيد، علم و

نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 167
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست