نزف:خارج
كردن و خارج شدن لازم و متعدى بكار رفته است «نَزَفَماءَ البئرنَزْفاً» يعنى همه آب چاه را كشيد «نُزِفَتِالبِئْر» يعنى آب چاه كشيده شد.
إنْزَاف مثل نزف لازم و متعدى آمده است. بشخص مست نَزِيف گويند كه
عقلش بعلت مستى مسلوب شده گوئيم: «نُزِفَالرَّجُلُ» (بصيغه مجهول) يعنى مرد عقلش رفت و مست شد.لا فِيها غَوْلٌ وَ لا
هُمْ عَنْهايُنْزَفُونَصافات: 47. «يُنْزَفُونَ»در قرآنها بصيغه مجهول است. ولى معلوم و بكسر زاء نيز خوانده شده.
عاصم در اين آيه آنرا بفتح زاء و در آيهلا يُصَدَّعُونَ عَنْها
وَ لايُنْزِفُونَواقعة: 19. بكسر زاء خوانده است
مخفى نماند كه هر دو از باب افعالاند.
معنى آيه اوّل: در شراب بهشتى دردى نيست و از آن مست و مسلوب العقل
نميشوند. معنى آيه دوّم: از خمر بهشتى درد سر عارضشان نميگردد و عقلشان مسلوب
نميشود بقيه مطلب در «غول» ديده شود ظاهرا غول و صداع در هر
دو آيه بيك معنى باشد.
نزول:اصل نزول بمعنى فرود آمدن است چنانكه در مفردات و مصباح و اقرب گفته
است عبارت راغب چنين است: «النُّزُولُفى الاصل:
هو انحطاط من علوّ» در باره باران آمده:أَ أَنْتُمْأَنْزَلْتُمُوهُمِنَ الْمُزْنِ أَمْ
نَحْنُالْمُنْزِلُونَواقعة: 69. آيا شما آنرا از ابر
فرود آوردهايد يا ما فرود آورندگانيم؟ ايضا:رَبَّناأَنْزِلْعَلَيْنا مائِدَةً مِنَ
السَّماءِ ...مائده: 114.