responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 43

ميدهى حكومت را بآنكه ميخواهى و ميگيرى حكومت را از آنكه ميخواهى. تَنْزِعُ‌ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ قمر: 20. آن با مردم را از مقرّشان ميكند گوئى تنه يا ريشه‌هاى كنده شده خرما هستند.

وَ نَزَعَ‌ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ‌ اعراف: 108. دستش را بيرون آورد آنگاه دستش براى ناظران روشن و سفيد بود.

وَ النَّازِعاتِ‌ غَرْقاً. وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً نازعات: 1 و 2. معنى آيات در «دبر» گذشت.

كَلَّا إِنَّها لَظى‌. نَزَّاعَةً لِلشَّوى‌ معارج: 15 و 16. رجوع شود به «شوى».

مخاصمه و مجادله را از آن نزاع و تنازع گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع ميكنند. فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوى‌ طه: 62. در كار خويش منازعه كرده و نجوى را پنهان داشتند وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا انفال: 46.

در قرآن مجيد پيوسته در مجادله لفظى بكار رفته گويا آن در قتال بكار نميرود.

نزغ: راغب ميگويد: آن دخول در امرى است براى افساد. در مصباح آنرا افساد گفته است بوسوسه شيطان از آن نَزْغه گويند كه آن افساد بخصوصى است. در نهج البلاغه نامه 44. بزياد بن ابيه مينويسد:

«وَ نَزْغَةٌ مِنْ‌ نَزَغَاتِ‌ الشَّيْطَانِ».

يعنى قول ابى سفيان در باره تو وسوسه‌اى بود از وسوسه‌هاى شيطان.

وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ‌ يَنْزَغُ‌ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِيناً اسراء: 53. ببندگان من بگو آنرا گويند كه حق است شيطان ميان آنها افساد ميكند، شيطان بانسان دشمن آشكارى است.

وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ‌ مِنَ الشَّيْطانِ‌ نَزْغٌ‌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ‌ اعراف: 200. و اگر از شيطان وسوسه‌اى بر تو وارد شود بخدا پناه بر.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست