خدا و اينكه همه چيز با تدبير خدا است روشن ميشود يعنى: آنجا تسلّط و
تدبير حق براى خداست او بهتر است از حيث ثواب و عاقبت نه آنچه مشرك بآن اميدوار
بود.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْوَلايَتِهِمْمِنْ شَيْءٍ حَتَّى
يُهاجِرُواانفال:
72. اين آيه ولايت و قرابت و آثار آنرا كه ميان مهاجران و انصار بود از كسانيكه
ايمان آورده و هجرت نكرده بودند نفى ميكند مگر ولايت نصرت را در ذيل آيه فرموده:
وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُپس مراد از ولايت، ولايت ارث و
ولايت امان دادن و غيره است.
ونى:اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لاتَنِيافِي ذِكْرِيطه: 42. ونى بمعنى سستى و ضعف و
خستگى است يعنى:
تو و برادرت با آيات من برويد و در دعوت بسوى من سستى نكنيد و شايد
مراد ياد خداست، كه سبب قدرت قلب و آسانى مشكلات است و در آيات قبل هست كه موسى
عليه السّلام بخدا عرض كرد:كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً. وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراًاين لفظ فقط يكبار در قرآن مجيد
آمده است.
وهب:هبه
بخشيدن و دادن بغير عوض است در مفردات ميگويد:
«الْهِبَةُأن تجعل ملكك لغيرك بغير عوض».
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِيوَهَبَلِي عَلَى الْكِبَرِ
إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَابراهيم: 39. حمد خدا را كه در پيرى اسماعيل و اسحق را بمن عطا
فرمود.
وَهَّاب: از اسماء حسنى است (بسيار عطا كننده) و آن سه بار در قرآن مجيد آمده
است:وَهَبْلَنا مِنْ لَدُنْكَ
رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَالْوَهَّابُآل عمران: 8.
وهج:وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً. وَ جَعَلْنا سِراجاًوَهَّاجاًنباء: 12 و 13 وهج بمعنى افروخته
شدن و حرارت دادن است «وَهَجَتِالنّار و الشّمس:
اتّقدت»وَهَّاجمبالغه است بمعنى مشتعل با نور بزرگ، مراد از آن در آيه آفتاب است
يعنى: بالاى شما هفت آسمان محكم بنا كرديم و چراغى بسيار