responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 207

يُوزَعُونَ‌ نمل: 17. براى سليمان لشكريانش از جنّ و انس و پرنده جمع شدند و آنها از تفرّق باز داشته ميشدند يعنى تحت انضباط بودند. وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ‌ يُوزَعُونَ‌ فصلت: 19. آنروز دشمنان خدا بسوى آتش جمع شوند و آنها باز داشته شوند از اينكه هر جا خواستند بروند.

إِيزَاع‌: را الهام معنى كرده‌اند رَبِ‌ أَوْزِعْنِي‌ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‌ والِدَيَ‌ نمل: 19.

خداوندا بمن الهام كن يا مرا حريص كن كه شكر كنم بر نعمتيكه بر من و والدينم نعمت داده‌اى. گفته‌اند «أَوْزَعَ‌ بالشّى‌ء» يعنى حريص شد.

طبرسى از زجّاج نقل كرده:

«أَوْزِعْنِي» تأويلش در لغت آنست كه:

مرا از همه چيز جز از شكرت باز دار- مرا باز دار از آنچه از تو دور ميكند.

راغب گويد: حقيقتش آنست كه مرا بشكر حريص كن بطوريكه نفس خويش را از كفران باز دارم.

وزن‌: سنجش و اندازه‌گيرى.

وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ‌ شعراء:

182. با ترازوى درست بسنجيد.

وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ‌ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ‌ رحمن: 9. پيوسته بعدالت بسنجيد و از ميزان نكاهيد.

وزن بمعنى اعتبار و منزلت نيز آمده است در مصباح گويد: «ما اقمت له‌ وَزْناً» كنايه است از اهمال و دور انداختن. عرب گويد: «ليس لفلان‌ وَزْنٌ‌» يعنى قدر و منزلتى ندارد طبرسى نيز چنين فرموده است‌ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً كهف: 105. اعمالشان پوچ شد روز قيامت براى آنها وزنى بپا نميداريم و اعتنائى نميكنيم.

نگارنده را درباره اين آيه سخنى هست كه در توزين اعمال خواهد آمد.

مَوْزُون‌: اندازه شده و سنجيده‌ وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ‌ حجر: 19. در زمين كوههاى محكم قرار داديم و از گياه و ميوه اندازه شده در آن رويانديم.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 207
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست