3-وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَوِرْداًمريم: 86 ورد را عطاش معنى
كردهاند، على هذا مصدر بمعنى فاعل و براى جمع است يعنى:
گناهكاران را عطشان بجهنّم سوق ميكنيم. شايد ورد را از آن عطش معنى
كردهاند كه علت ورود بآب عطش است و شايد ورد در آيه بمعنى «واردين» باشد.
وَرْد:گل.
در صحاح گفته:
الْوَرْدُ: الّذى يشمّ» وردة براى مفرد است يعنى يك گلفَإِذَا انْشَقَّتِ
السَّماءُ فَكانَتْوَرْدَةًكَالدِّهانِرحمن: 37. آنگاه كه آسمانظ شكافته شده و گلگون ميشود مانند چرم سرخ
رجوع شود به «دهن» علت تسميه گل بورد آنست كه اوّلين
وارد از ميوه است.
وَرِيد:وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِالْوَرِيدِق: 16. راغب گويد: وريد رگى است
متصل بقلب و كبد و جريان خون ... در آنست. ظاهرا مراد شريان باشد رجوع شود به «حبل».
آنرا رگى در گردن و مجراى نفس (ناى) نيز گفتهاند مراد از آيه اطلاع
و احاطه خداست نسبت بانسان.
شروع كردند از برگ درختان باغ بر عورت خويش مىچسباندند.
واحد آن ورقه استوَ ما تَسْقُطُ مِنْوَرَقَةٍإِلَّا يَعْلَمُهاانعام: 59.
وَرِق: (بفتح اوّل و كسر دوّم)فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْبِوَرِقِكُمْهذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِكهف: 19. ورق كه با كسر و سكون راء
خوانده شده بمعنى درهم است در مصباح جمع آنرا از فارابى اوراق نقل كرده ولى طبرسى
و راغب ورق را دراهم گفتهاند يعنى: يك نفر را با اين دراهم بشهر بفرستيد ... آيه
درباره اصحاب كهف است. در نهج- البلاغه حكمت 381 فرموده: