responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 193

بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ‌ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‌ مجادله: 22. نخواهى يافت قومى را كه بخدا و روز آخرت ايمان آورده‌اند، دوست دارند آنكه را كه با خدا و رسول دشمنى ورزيده است.

وَدُود: از اسماء حسنى است بمعنى دوست دارنده. إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ‌ وَدُودٌ هود: 90. ايضا وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ بروج: 14. آن دو بار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.

ود: وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَ‌ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً نوح: 23. ودّ بفتح اوّل چنانكه از آيه معلوم ميشود نام بتى است ظهور آيه در آنست كه اسماء پنجگانه نام اصنام قوم نوح عليه السّلام بوده و ربطى باصنام جاهليّت ندارند.

راغب گويد: ودّ نام بتى است و علّت اين تسميه آنست كه او را دوست ميداشتند و يا معتقد بودند كه ميان او و خدا دوستى هست. نگارنده گويد: اين در صورتى است كه «ودّ» عربى بوده باشد.

ابن كلبى در كتاب الاصنام بتى در جاهليّت بنام ودّ نقل ميكند كه در دومة الجندل بوده و پس از انتشار اسلام بدستور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله منهدم شده (الاصنام ص 55 و 56) نگارنده گويد:

اين صنم آن نيست كه در قرآن ذكر شده است و از اينكه بعضى از عربها نام فرزند خويش را عبد ودّ ميگذاشتند معلوم ميشود صنمى بنام ودّ داشته‌اند.

و اللّه العالم.

ودع‌: ترك كردن. «وَدَعَ‌ الشَّى‌ء:

تركه» در اقرب الموارد گويد: علماء نحو گفته‌اند: عرب ماضى و مصدر و اسم فاعل «يدع» را كشته‌اند ولى ماضى آن در بعضى از اشعار عرب آمده است ممكن است مراد نحوى‌ها قلّت استعمال باشد.

وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ‌ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ‌ احزاب:

48. بكفّار و منافقان اطاعت نكن و از اذيتيكه ميكنند چشم پوش و ناديده بگير و بر خدا توكّل كن.

ما وَدَّعَكَ‌ رَبُّكَ وَ ما قَلى‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست