responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 194

ضحى: 3. توديع بمعنى پشت سر گذاشتن است يعنى خدا تو را پشت سر نگذاشته (ترك نكرده) و دشمن نداشته است.

وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ‌ انعام: 98.

وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها ...

هود: 6. راجع باين دو آيه رجوع شود به «قرر- مستقرّ».

ودق‌: (بر وزن فلس) باران. فَتَرَى‌ الْوَدْقَ‌ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ‌ نور: 43. و روم: 48. مى‌بينى كه باران از خلال ابر خارج ميشود. در نهج البلاغه خطبه 113 آمده:

«وَ أَنْزِلْ عَلَيْنَا سَمَاءً مُخْضِلَةً مِدْرَاراً هَاطِلَةً يُدَافِعُ‌ الْوَدْقُ‌ مِنْهَا الْوَدْقَ‌».

يعنى: خدايا بارانى پر آب، پر بركت، دانه درشت بما نازل فرما كه قطرات آن در باريدن مزاحم و مدافع يكديگر باشند. اين لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است.

وادى: سيلگاه. دره. راغب گويد:

وادى در اصل محل جريان آب است و دره را از آن وادى گفته‌اند. طبرسى فرموده: وادى كرانه كوه است، مجراى بزرگ آب را نيز وادى گويند. و آن در اصل بزرگى امر است و خونبها را از آن ديه گويند كه عطائى است در مقابل امر عظيم يعنى قتل.

بنظر بعضى آن در اصل بمعنى جريان است در مصباح گويد: «وَدَى‌ الشّى‌ء» يعنى جارى شد و وادى بمعنى دره از آنست. وَ لا يَقْطَعُونَ‌ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ‌ توبه: 121. دره‌اى را نمى‌پيمايند مگر آنكه بر آنها نوشته شود.

رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي‌ بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ ... ابراهيم: 37. خدايا من ذريّه‌ام را در دره بى‌كشت اسكان دادم. در صحاح گويند: اغلب اوقات بكسره دال اكتفا كرده و ياء را حذف ميكنند مثل‌ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ‌ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً‌ طه: 12. در آيه: أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِ‌ وادٍ يَهِيمُونَ‌ شعراء:

225. مراد از آن طريقه و نوع است از انواع مدح و ذمّ و خيال و غيره.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 194
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست