هود: 6. راجع باين دو آيه رجوع شود به «قرر- مستقرّ».
ودق:
(بر وزن فلس) باران.فَتَرَىالْوَدْقَيَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِنور: 43. و روم: 48. مىبينى كه
باران از خلال ابر خارج ميشود. در نهج البلاغه خطبه 113 آمده:
يعنى: خدايا بارانى پر آب، پر بركت، دانه درشت بما نازل فرما كه
قطرات آن در باريدن مزاحم و مدافع يكديگر باشند. اين لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد
آمده است.
وادى:سيلگاه. دره. راغب گويد:
وادى در اصل محل جريان آب است و دره را از آن وادى گفتهاند. طبرسى
فرموده: وادى كرانه كوه است، مجراى بزرگ آب را نيز وادى گويند. و آن در اصل بزرگى
امر است و خونبها را از آن ديه گويند كه عطائى است در مقابل امر عظيم يعنى قتل.
بنظر بعضى آن در اصل بمعنى جريان است در مصباح گويد: «وَدَىالشّىء» يعنى جارى شد و وادى
بمعنى دره از آنست.وَ لا يَقْطَعُونَوادِياًإِلَّا كُتِبَ لَهُمْتوبه: 121. درهاى را نمىپيمايند مگر آنكه بر آنها نوشته شود.
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِيبِوادٍغَيْرِ ذِي زَرْعٍ ...ابراهيم: 37. خدايا من ذريّهام را
در دره بىكشت اسكان دادم. در صحاح گويند: اغلب اوقات بكسره دال اكتفا كرده و ياء
را حذف ميكنند مثلفَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَبِالْوادِالْمُقَدَّسِ طُوىًطه: 12. در آيه:أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ
فِي كُلِوادٍيَهِيمُونَشعراء:
225. مراد
از آن طريقه و نوع است از انواع مدح و ذمّ و خيال و غيره.