گفتند هرگز داخل بهشت نشود مگر آنكس كه يهودى يا نصرانى باشد.
طبرسى فرموده: درباره اين لفظ سه قول هست اوّل آنكه: آن جمع هائد است
مثل عائذ و عوذ مذكّر و مؤنّث در آن يكسان و آن بمعنى تائب است. دوّم اينكه مصدر
است و بفرد و جمع صلاحيّت دارد. سوّم آنكه اصل آن يهود است و ياء آن حذف شده است.
اقرب الموارد پس از نقل قول اوّل گويد: بنا بر اين هود كلمه عربى است
و بقولى عجمى است مثل نوح و لوط و آنگاه گفته: بعيد نيست كه مخفّف يهود باشد و ياء
از كثرت استعمال حذف شده است.
هُودٌ:عليه
السلام از انبياء كرام و نام مباركش هفت بار در قرآن آمده است.
آنحضرت بر قومى بنام عاد مبعوث شد و در اثر عدم قبول دعوت وى چون
مهلت خدائى بسر آمد بادى سرد و سوزان و زوزهكش، هفت شب و هشت روز بديار آنها
وزيدن گرفت و خون را در بدنها منجمد كرد و همه تار و مار شدندوَ أَمَّا عادٌ
فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ. سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ
ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ
أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍحاقه: 6- 7. درباره آن باد در «روح» تحت
عنوان باديكه قوم عاد را از بين برد بررسى كامل كردهايم. و نيز در «عاد» راجع بآن قوم صحبت شده است.
هود عليه السلام در احقاف مبعوث شد كه در «حقف» گذشت،
قوم او