پرسيده بودند و جواب شنيدهاند. بقول بعضى سؤال از حقيقت هلالها است
كه روى چه علتى ماه چنين ميشود و چون قدرت دانستن آنرا كه از مسائل هيئت است
نداشتند لذا از منافع آن جواب داده شده. ولى اين سخن قابل قبول نيست.
هلم:اسم
فعل است بمعنى بياوريد و حاضر كنيد و نيز بمعنى بيائيد، لازم و متعدى بكار رود،
مفرد و جمع و تذكير و تأنيث در آن يكسان باشد اين عقيده علماء حجاز است.قُلْهَلُمَشُهَداءَكُمُانعام: 150. بگو گواهان خود را
حاضر كنيد. در اين آيه متعدّى بكار رفته و در آيه ذيل لازم،وَ الْقائِلِينَ
لِإِخْوانِهِمْهَلُمَإِلَيْنااحزاب: 18.
آنانكه ببرادرانشان ميگفتند: بيائيد پيش ما. اين لفظ دو بار بيشتر در
قرآن مجيد نيامده است.
همد:وَ تَرَى الْأَرْضَهامِدَةًفَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ ...حجّ: 5. همود بمعنى خاموش شدن،
مردن، و خشك شدن است گويند «هَمَدتِالنّارهُمُوداً» آتش خاموش شد. «كاديَهْمُدُمن الجوع» نزديك بود از گرسنگى بميرد در نهج البلاغه خطبه 224 آمده
«... أَصْوَاتُهُمْهَامِدَةٌ».
صداهايشان خاموش شده مراد از «هامِدَةً»در آيه شريفه مردن زمين است «ارضهامدة» يعنى زمينيكه مرده است، علف، حيات و حركت ندارد يعنى: زمين را
مرده مىبينى چون بآن آب نازل كرديم تكان خورده، بالا ميايد، آيه نظيروَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ
السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهانحل:
همر:فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍمُنْهَمِرٍقمر: 11. همر (بر وزن فلس) بمعنى
ريختن اشك و آب است «هَمَرَهُفَانْهَمَرَ» ريخت آنرا پس ريخته شد. لازم و
متعدى آمده است.