بقول مجمع كلام هذيان را از آن هجر گويند كه شأنش مهجور و متروك بودن
است در آيهوَ
قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَمَهْجُوراًفرقان: 30. مهجور ظاهرا بمعنى
متروك است و بعضى آنرا هذيان گفتهاند. آيات ما قبل نشان ميدهند كه آنحضرت اين
كلام را در آخرت بعنوان شكايت خواهد گفت.
مُهَاجَرَتْ: اصل مهاجرت بمعنى متاركه غير است و در عرف هجرت از محلّى است بمحلّ
ديگر و در عرف قرآن هجرت از دار كفر است بدار ايمان مثل هجرت از مكّه بمدينه در
اوائل اسلامإِنَّ
الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَهاجَرُواوَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ
اللَّهِبقره:
218.
اين آيات و تمام آيات ديگر راجع بهمان مطلب است كه گفته شد. حتى در
باره ابراهيم عليه السّلام كه فرمود:وَ قالَ إِنِّيمُهاجِرٌإِلى رَبِّيعنكبوت: 26.
طبرسى فرموده: مهاجران را بجهت قطع مواصلت و ترك قوم و محلشان مهاجر
ناميدهاند و علت آمدن با مفاعله آنست كه هر يك از مهاجران مانند نظير خويش از وطن
و قوم خود بريده و مصاحبت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را اختيار ميكردند.
نگارنده گويد: بارها در اين كتاب گفتهايم و صاحب مجمع نيز متذكّر
شدهاند كه مفاعله لازم نيست هميشه بين الاثنين باشد مثل «سافرزيد- عاقبت اللّصّ» در مهاجرت نيز اگر بين الاثنين نباشد مانعى نيست.
[در اينجا لازم است چند مطلب بررسى شود:] (1)إِنَّ الَّذِينَ
تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا
كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ
واسِعَةًفَتُهاجِرُوافِيها فَأُولئِكَ
مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراًنساء: 97. يعنى آنانكه ملائكه آنها
را