در حال ظالم بود نشان قبض روح ميكنند. گويند در چه كار بوديد؟
گويند ما مقهور و بىچاره بوديم (كفّار و اوضاع محيط مانع از آن بود
كه مسلمان زندگى كنيم و دستور خدا را بكار بنديم) ملائكه گويند:
مگر زمين خدا وسيع و بزرگ نبود كه هجرت بكنيد (آيا در اين زمين
پهناور جائى نبود كه بآنجا مهاجرت كرده و خداى خويش را بندگى كنيد؟!) اينگونه مردم
جايشان آتش است.
اين آيه و آيه ما بعد آن در «ضعف» در
بحث مستضعفين مورد بررسى قرار گرفته است و اين آيه روشن ميكند:
هر جا كه انسان نتوانست بدين خويش عمل كند بايد از آن محلّ كوچيده در
محلّ ديگرى كه از جهت مراسم دينى مناسب است اقامت گزيند و گر نه پيش خدا معذور
نخواهد بود، در صدر اسلام وظيفه مسلمين آن بود از مكّه معظّمه كه در تصرّف مشركان
بود كوچيده و بمدينه منوّره روى آورند اين حكم همواره بقوّت خود باقى است.
توبه: 100. در «سبق» مفصّلا
بحث شده است آيا «الْمُهاجِرِينَ»در اين
آيه فقط شامل آنهاست كه بمدينه پس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هجرت كردند
يا مهاجرين حبشه را نيز شامل است؟
بنظر ميآيد مراد مهاجرانى است كه پس از مهاجرت آنحضرت، بمدينه هجرت
كردند و مهاجران حبشه نيز آنگاه كه بمدينه آمدند مشمول آن شدند و باحتمال قوى
ميشود گفت كه وصف مهاجرت بآنها كه بحبشه رفتند دو بار شامل ميشود و از اوّل داخل
در عموماند.
قرائت مشهور در «وَالْأَنْصارِ»بكسر راء است عطف به «الْمُهاجِرِينَ»مراد از سابقون قهرا كسانىاند كه در ايمان بخدا و رسول از همه سابق
و جلوتر بودندوَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ