فرمودهاند «المعاصىكلّها كبيرة» زيرا همه قبيحاند ليكن بعضى نسبت ببعضى بزرگتراند ولى
فى نفسه گناه صغيره نداريم.
در مستمسك عروه ذيل مسئله عدالت امام جماعت، از شيخ مفيد، قاضى، شيخ
طوسى و علّامه حلّى نقل شده كه فرمودهاند: «كلّمعصية كبيرة» و صغيره و كبيره بودن بالنسبة است.
اقوال ديگرى نيز در اين باره هست كه احتياج بنقل آنها نيست مگر قول
ذيل:
و آن اينكه: صغيره و كبيره بودن نسبت بفاعل است مثلا اگر عالم گناهى
كند كبيره است و اگر همان گناه را جاهل بكند كبيره نيست على هذا بايد با مكان و
زمان نيز فرق كند مثل گناه در رمضان و غير آن و يا گناه در حرم مكّه و غير آن.
بنظر نگارنده: اين دو قول فى حدّ نفسه صحيحاند ولى قرآن و روايات
ناظر باين دو قول نيست بلكه ظهورشان در آنست كه بعضى از گناهان بذاته كبيرهاند و
بعضى صغيره و گرنه حساب صغائر و كبائر از بين خواهد رفت، مثلا معنى «إِنْتَجْتَنِبُواكَبائِرَما تُنْهَوْنَ عَنْهُ»اين ميشود: اگر از كبائر نهى شده
كه با قياس بهمديگر كبيرهاند اجتناب كنيد ... و اين مفهوم درستى نخواهد داشت و
شما هر صغيره را كه در نظر بگيريد نسبت بكوچكتر از آن كبيره خواهد بود، يا روز
قيامت گناهكار بگويد: اين چه كتابى است كه هيچ صغيره را كه نسبت بسائر گناهان
صغيره است و ... ترك نكرده.
بعبارت ديگر براى كبائر و صغائر مفهوم مشخصّى نخواهيم داشت.
ظاهر آنست (و اللّه العالم) گناهان مثل اشياء مختلف الحقيقة و فى حدّ
نفسه هستند مثلا ميگوئيم: اين شتر است، اين اسب، اين گاو، اين گوسفند، اين گربه و
اين موش هكذا گناهان: اين قتل است، اين اكل مال يتيم و اين اوقات تلخى بزن و فرزند
و نظير آن.
على هذا بايد ديد كدام گناهان در شرع كبيره خوانده شدهاند و با
استقصاء