در آيات ليل و شمس موصول است يعنى «والسّماء و الّذى بناها» زمخشرى اضافه كرده علّت نيامدن «من» آنست كه «ما» دلالت
بر وصف دارد يعنى:
«والسّماء و القادر العظيم الّذى
بناها» بقولى آمدن «ما» براى تفخيم و تعجيب است.
راغب گفته: بقول بعضى از نحويها «ما» گاهى
به اشخاص ناطق (أولو العقل) اطلاق ميشود مثلإِلَّا عَلى
أَزْواجِهِمْ أَوْمامَلَكَتْ أَيْمانُهُمْو اينكه از قتاده نقل شده كه «ما» در
سوره ليل و شمس مصدرى است و تقدير «وَالسَّماءِ وَ بَنائِها وَ الارْضِ وَ طَحْوها» است درست نيست زيرا
فاعل «فَأَلْهَمَها»راجع است
به «ما» و در آنصورت مصدر بودن درست نيست
چنانكه در كشّاف گفته است.
نگارنده قول طبرسى و زمخشرى را اختيار ميكنم.
مِائَة:صد.فَأَماتَهُ اللَّهُمِائَةَعامٍبقره: 259. خدا او را صد سال بميراندالزَّانِيَةُ وَ
الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُمامِائَةَجَلْدَةٍنور: 2. زن زنا دهنده و مرد زنا
كننده بهر يك صد تازيانه بزنيد.
متاع:در مفردات ميگويد: متوع بمعنى امتداد و ارتفاع است گويند:
«متعالنّهار و متع النّبات» يعنى روز
بلند شد و علف بلند گرديد ... متاع بمعنى انتفاع ممتدّ الوقت است گويند: «متّعهاللّه بكذا و امتعه و تمتّع به» و
نيز گويد:
آنچه در خانه از آن استفاده برند متاع گويند و باز گويد: هر آنچه از
آن بر وجهى بهره برده شود متاع و متعه است.
در مجمع ذيل آيهوَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتاعٌإِلى حِينٍبقره: 36.
فرموده: متاع، تمتّع، متعه و تلذّذ متقارب المعنىاند و هر چه از آن
لذت بردى متاع است.
على هذا متاع هم مصدر است و هم اسم و هر چه از مال دنيا مورد بهره
قرار گيرد متاع است.
در آيه فوق بهتر است آن مصدر و بمعنى انتفاع باشد. در آيهوَ تَرَكْنا