4- قرب مقام و منزلت. مثلوَ السَّابِقُونَ
السَّابِقُونَ. أُولئِكَالْمُقَرَّبُونَواقعة: 10 و 11.وَ لَا
الْمَلائِكَةُالْمُقَرَّبُونَنساء: 172. و مثل قول فرعون
كه بساحران گفت:نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَالْمُقَرَّبِينَشعراء: 42.
5- قرب رعايتى مثلإِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِقَرِيبٌمِنَ
الْمُحْسِنِينَاعراف: 56.
ولى شايد مراد از قرب در اين آيه لزوم و نظير آن باشد كه احسان و
نيكوكارى رحمت خدا را لازم و حتمى ميكند.
قَرِيب: از اسماء حسنى است و سه بار در قرآن مجيد آمده است:
قريب و نزديك بودن خدا معنوى است نه زمانى و مكانى، مثل محيط بودن
خدا بهر چيزإِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌفصّلت: 54.وَ اللَّهُ بِما
يَعْمَلُونَ مُحِيطٌانفال: 47. لازمه محيط بودن نزديك بودن بهر چيز است، شايد از اين جهت
طبرسى در ذيل آيه اول فرموده: اين دليل لا مكان بودن خداست و گرنه بهر مناجات
كننده نزديك نبود صدوق رحمه اللّه در توحيد قريب را جواب دهنده معنى كرده و جمله «أُجِيبُدَعْوَةَ الدَّاعِ»را مؤيّد قرار داده و نيز
عالم بوساوس قلوب گفته بقرينهوَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ
نَفْسُهُ وَ نَحْنُأَقْرَبُإِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِق: 16. ولى آنچه قبلا گفته شد
بنظر نگارنده بهتر ميرسد.