مهم اين است كه هدف قيام كننده حق و براى آزادى توده رنجيديده و براى
احياء راه خدا باشد اگر جنگهاى اسلامى تعرّضى هم باشد اصلا مانعى ندارد جنگى است
كه صلح و سعادت نتيجه آنستوَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى.
قثاء:
(بضمّ و كسر قاف) خيار.
و آن در آيهفَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ
مِنْ بَقْلِها وَقِثَّائِهاوَ فُومِها وَ عَدَسِهابقره: 61. آمده است، گويا آن
خيار معمولى نيست بلكه شبيه بآن است در اقرب الموارد گفته: «... نوع من الفاكهة يشبه
الخيار» بعضى آنرا خيار چنبر نيز گفتهاند ولى در برهان قاطع گويد: خيار چنبر
دوائى است معروف و بعربى قثّاء الهندى گويند اسهال آور است. اين كلمه يكبار بيشتر
در قرآن مجيد نيامده است در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل شده:
قحم:راغب گويد: اقتحام قرار گرفتن در وسط سختى مخوف است «قَحَّمَالفرس فارسه» يعنى: اسب، سوار
را بمحل مخوفى وارد كرد.
طبرسى فرموده: اقتحام وارد شدن بسختى استفَلَااقْتَحَمَالْعَقَبَةَ. وَ ما
أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ. فَكُّ رَقَبَةٍبلد: 11- 13.
در اين سه آيه آزاد كردن بنده ورود بگردنه ناميده شده زيرا انفاق و
گذشتن از مال سخت است همانطور كه داخل شدن بگردنه.
هذا فَوْجٌمُقْتَحِمٌمَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِص: 59. مقتحم بمعنى وارد
شونده است معنى آيه در «فوج»
گذشت در نهج البلاغه خطبه 121 درباره ورود بجنگ فرموده: