راجع بفضيلت كسبى ميشود گفت كه هر يك از آن بزرگواران عليهم السلام
داراى مزيّتى بودند كه در ديگرى وجود نداشت مثلا نوح عليه السّلام مدّت نهصد و
پنجاه سال تبليغ كرده و از اين لحاظ منحصر بفرد استفَلَبِثَ فِيهِمْ
أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ ...عنكبوت: 14. در باره پيامبران
آمدهوَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَصافات: 181.قُلِ الْحَمْدُ
لِلَّهِ وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفىنمل: 59.
ولى در باره نوح عليه السّلام آمده:سَلامٌ عَلى نُوحٍ
فِي الْعالَمِينَصافات: 79.
اين
«فِيالْعالَمِينَ»ظاهرا بعلت آنست كه اولين پايه گذار مبارزه با بت پرستى آن بزرگوار
است و نسبت برسولان آينده فتح الباب كرده است «فِيالْعالَمِينَ»ظاهرا حال است از «سَلامٌ»يعنى سلام بر نوح سلاميكه پيوسته در ميان مردمان خواهد ماند.
ايضا جريان ذبح اسماعيل عليه السّلام و اسكان ذريّه در وادى غير ذى
زرع و انداخته شدن بآتش نسبت بابراهيم عليه السّلام و هكذا صبر ايّوب عليه السّلام
كه فرموده:إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُص: 44. و نيز تلاشها و
مجاهدتهاى موسى عليه السّلام.
اگر از اينجهت حالات رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را بررسى كنيم
خواهيم ديد آنحضرت نيز در نوبت خود بىنظير است: ايستادگى در راه خدا، استقامت در
برابر تحريم اقتصادى سه ساله قريش در شعب ابى طالب عليه السّلام مهاجرت در راه خدا
و براى خدا، شركت در جنگهاى متعدّد و بر داشتن زخمها، صبر بر زحمات و نادانيهاى
قوم، تشكيل حكومت دينى، نجات مردم از بت پرستى، تحكيم پايههاى توحيد و غيره و
غيره كه با شمردن بطول خواهد انجاميد تنها اگر جريان شعب ابى طالب عليه السّلام را
در نظر بگيريم باستقامت ممتاز آنحضرت صلوات اللّه