نصارى كه بخدا و موسى و عيسى ايمان آوردند و بمحمد صلوات اللّه و
سلامه عليهم اجمعين كافر شدند جملهوَ يَقُولُونَ ...بيان تفريق بين خدا و رسل است
خداوند اين چنين كسان را كافر حقيقى خوانده كهأُولئِكَ هُمُ
الْكافِرُونَ حَقًّاو در آيه بعدى ايمان واقعى را چنين بيان فرموده:وَ الَّذِينَ
آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْيُفَرِّقُوابَيْنَ أَحَدٍ
مِنْهُمْ ....
تَفَرُّق: پراكنده شدن. جدا گرديدوَ لا تَكُونُوا
كَالَّذِينَتَفَرَّقُواوَ اخْتَلَفُوا ...آل عمران: 105.
فِرْق: (بر وزن جسر) تكّه و قطعه جدا شدهفَانْفَلَقَ فَكانَ
كُلُفِرْقٍكَالطَّوْدِ الْعَظِيمِشعراء: 63. دريا بشكافت و هر
قطعهاش همچون كوه بزرگى گرديد.
فَرِيق: گروه جدا شده از ديگران.
همچنين است فرقه مثلفَرِيقٌفِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌفِي السَّعِيرِشورى: 7.فَلَوْ لا نَفَرَ
مِنْ كُلِفِرْقَةٍمِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ ...توبه: 122. چرا از هر گروه
دستهاى براى تفقّه در دين كوچ نميكنند رجوع شود به «فقه».
78. مجمع هذا را اشاره بآخرين كلام موسى با آن عالم دانسته و «فراق» را بمعنى مفرّق فرموده است
يعنى اين سخن ميان من و تو جدائى انداز است. شايد «هذا»اشاره بوقت باشد يعنى اين وقت مفارقت ميان من و تو است، راغب گفته
فراق و مفارقت اكثر با ابدان است.
فُرْقَان: در اصل مصدر است بمعنى فرق گذاشتن سپس در معنى فارق بكار رفته طبرسى
فرموده: هر فرق گذارنده فرقان ناميده شود و قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق
ميان حق و باطل است.
ولى در قاموس و اقرب قيد حق و باطل را اضافه كرده و گفتهاند:
فرقان هر آنچيزى است كه با آن ميان حق و باطل فرق گذاشته شود.