تو و پروردگارت برويد و بجنگيد ما در اينجا نشستهايم. موسى گفت:
خدايا من جز بخود و برادرم قدرت ندارم ميان ما و قوم فاسق جدائى
بيفكن بقول طبرسى بر ما جزا ده آنچه مستحقّيم و بر آنها جزا ده آنچه مستحقاند.
وَ قُرْآناًفَرَقْناهُلِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ
تَنْزِيلًااسراء: 106. ظاهرا مراد ازفَرَقْناهُنزول تدريجى قرآن است يعنى
نزول آيات قرآن را از حيث زمان از هم جدا كرديم تا با تأنّى آنرا بر مردم بخوانى
ظاهرا مراد ازنَزَّلْناهُنيز نزول تدريجى قرآن است.
فَرَق (بر وزن فرس) بمعنى خوف است و فعل آن از باب علم يعلم آيدوَ يَحْلِفُونَ
بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌيَفْرَقُونَتوبه: 56.
منافقان قسم ميخورند كه از شما اند از شما نيستند ليكن ميترسند (كه
اگر اظهار ايمان نكنند كشته يا اسير گردند) راغب گويد آن تفرّق و تشويش قلب است از
خوف. طبرسى فرموده اصل آن از مفارقت اموال است حين الخوف.
تَفْرِيق: پراكنده كردن. جدائى افكندن در قرآن مجيد در اختلاف دينى و غيره بكار
رفته است مثل:
فَرَّقُوادِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاًانعام:
159. و نحوفَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما مايُفَرِّقُونَبِهِ بَيْنَ
الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ ...
بقره: 102. از هاروت و ماروت چيزيرا ميآموختند كه با آن ميان مرد و
زنش اختلاف ايجاد ميكردند.
150. فرق ميان خدا و رسل آنست كه بخدا و ببعضى از رسل ايمان آورند و بعض
از رسل را تكذيب كنند مثل يهود كه بخدا و موسى ايمان آوردند و بعيسى و محمد كافر
شدند و مثل