responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 88

اصل شهق بمعنى ارتفاع ميباشد:

جبل شاهق بمعنى كوه بلند است «شَهِقَ‌ يَشْهَقُ‌: ارتفع».

شهوة: دوست داشتن. ميل كردن «شَهَاهُ‌ شَهْوَةً: أَحَبَّهُ و رغب فيه» «وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ‌ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ» انبياء: 102. آنها در آنچه دلشان خواسته پيوسته‌اند «وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ‌ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ» زخرف: 71.

در بهشت است آنچه دلها ميخواهد و چشمها لذت ميبرد.

«إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ‌ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ» اعراف: 81. مراد از شهوت ميل جنسى است يعنى: شما بجاى زنان از روى رغبت و لذّت با مردان مياميزيد؟! شهوت هم مصدر آمده و هم اسم بمعنى مطالبه نفس چيزى را كه موافق ميل است جمع آن شهوات ميباشد «وَ يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ‌ الشَّهَواتِ‌ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيماً» نساء: 27. يعنى آنها كه تابع خواهشها. و مشتهيات نفس‌اند ميخواهند از حق بسيار منحرف باشند.

در اسلام فقط مشتهيات كاذب و منحرف كننده حرام است نه مطلق خواهشهاى نفس.

شوب: آميختن «شاب الشى‌ء شوبا: خلطه» در نهج البلاغه خطبه 101 فرموده‌

«سُرُورُهَا مَشُوبٌ‌ بِالْحُزْنِ».

شادى دنيا آميخته با اندوه است. «ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ» صافات:

67. ضمير «عَلَيْها» بشجره زقّوم راجع است يعنى سپس روى آن مخلوطى از آب جوشان دارند. شوب مصدر بمعنى مفعول است گويا مراد آنست كه آب جوشان با زقّوم در شكمشان مخلوط ميگردد اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.

شور: بيرون آوردن. در اقرب الموارد گويد: «شَارَ الْعَسَلُ‌ شَوْراً:

استخرجه من الوقبة و اجتناه» يعنى عسل را از شكاف سنگ بيرون كرد.

مشورة و مشاوره و تشاور استخراج رأى است با مراجعه بعضى ببعضى (راغب) در مجمع فرموده: مشورت‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 88
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست