و اگر متشابهات نبود قرآن پيوسته تازه بودن خود را از دست ميداد.
مثلا اگر شخصى داستان جنگ چالدران را كه ميان قواء شاه اسمعيل صفوى و
سلطان سليم عثمانى اتفاق افتاد بخواند، دفعه اول كاملا شيرين و دلچسب خواهد بود،
دفعه دوّم كمتر از اول و در دفعه سوّم ديگر احتياج بخواندن نخواهد داشت و خواهد كه
كتاب آنرا بفروشد.
زيرا با دو دفعه مراجعه همه مطالب بر وى روشن شده و جاى ابهامى باقى
نخواهد ماند.
قرآن كريم نيز اگر همهاش محكم و واضح الدلاله بود موقعيت خود را از
دست ميداد، اينكه قرآن با اين همه تفاسير و مباحث در هر عصر احتياج بتفسير خاص
دارد و آيات آن پيوسته معركة الاراء و مورد بحث و تبادل نظر است در اثر وجود
متشابهات است اين آيات چند بعدى و حتى پنج بعدى و ده بعدى است كه قرآن را زنده نگه
داشته و پيوسته مطرح انظار نموده است.
على هذا اگر همه قرآن محكمات بود آنوقت اين كلام آسمانى موقعيت كنونى
خود را نداشت و مطرح انظار صاحب نظران نبود از طرف ديگر اگر همهاش متشابهات بود
مورد خرده- گيرى واقع ميگرديد كه چرا همهاش چند پهلو و چند بعدى است ولى وجود
محكمات در بيان اصول مسلّمه دين و وجود متشابهات در پشتوانه بودن بتازگى ابدى
قرآن، هر دو مكمّل همديگراند و اين كتاب مبين با اين دو بال عظيم بپرواز آمده و
روى اين دو ركن اساسى قرار گرفته است و هر يك بدون آنديگرى ناقص خواهد بود.