حتمى است مردهها همه زنده خواهند گشت. اگر جز خدا خدايانى بود
آسمانها و زمين تباه ميگشتند، انسان در آخرت هر آنچه كرده خواهد ديد، همه در
زياناند جز اهل ايمان و عمل و ...
على هذا آنچه در «امم» گفته
شد كه علت ام الكتاب بودن آنست كه متشابهات با برگشت بآنها بصورت محكم در ميايند
ظاهرا از درجه اعتبار ساقط است گرچه بعضى از متشابهات با ارجاع بمحكمات بصورت محكم
در ميايند.
2- امّا
اينكه علّت وجود متشابهات در قرآن چيست؟ وجوهى گفته شده از جمله: اگر همه قرآن
محكم بود مردم باخبار آن اكتفا كرده و از نظر و تدبّر بىنياز ميشدند و فضل علما
نسبت بديگران روشن نميشد و به ثواب تدبّر و اتعاب نفس در استنباط معانى نائل
نميشدند.
بقول ديگر: معارف قرآنى بر دو قسم است يكى معارف عاليه كه از حكم
مادّه و افهام عادى خارجاند و شخص پس از شنيدن آنها بين حكم مادى و غير مادى
مردّد ميشود مثلا در آيهإِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِفجر:
14. ووَ جاءَ رَبُّكَ وَ
الْمَلَكُفجر:
22. بنظر
ميايد كه احكام ماده و جسم در نظر است يعنى خداوند مانند شخص عادى در كمين است يا
ميايد.
ديگرى معارف اجتماعى و احكام فرعىاند و چون اين معارف داراى ناسخ و
منسوخ است و از طرف ديگر قرآن بتدريج نازل شده اين باعث ظهور متشابه در قرآن است.
نگارنده گويد: قول اول راجع است باينكه خداوند براى ايجاد روحيه
تدبّر مقدارى از آيات را متشابه فرستاده و مرجع قول دوم باين است كه وجود متشابهات
در قرآن طبيعى و لابد منه ميباشد.
در اينجا وجه ديگرى هست كه از نظر نگارنده بسيار ارزنده است و آن
اينكه وجود متشابهات سبب زنده ماندن و هميشه تازه بودن قرآن است