فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَشَطْرَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ
حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْشَطْرَهُ ...بقره:
144. اين كلمه پنج بار در قرآن مجيد آمده است بقره آيات 144، 149، 150. اگر آنرا
بمعنى طرف بگيريم چنانكه در مجمع و المنار گفته آنوقت قبله مسجد الحرام است نه فقط
كعبه و اگر بعض معنى كنيم شامل ابعاض مسجد الحرام از جمله كعبه خواهد شد.
بعقيده الميزان شطر بمعنى بعض است و شطر مسجد الحرام كعبه است و
اينكه «فولّوجهك الكعبه» يا «فولّوجهك البيت الحرام» نيامده مقابله
با قبله سابق مراد است كه آنهم شطر مسجد اقصى يعنى همان سنگ معروف بود. پس شطر
مسجد الاقصى به شطر المسجد الحرام كه كعبه باشد تبديل شده است. باقى مطلب در «قبله» ديده شود.
شطط:تجاوز از حد و اندازه (اقرب) راغب گويد: از آن با جور تعبير
آوردهاند در نهايه ظلم و دورى از حق گفته است.فَاحْكُمْ بَيْنَنا
بِالْحَقِّ وَ لاتُشْطِطْص: 22. ميان ما بحق داورى كن و حكم بجور نكن و از حق دورى منما.لَقَدْ قُلْنا إِذاًشَطَطاًكهف: 14. آنوقت قول باطل و دور از
حق گفتهايم.
شيطان:دور شده. متمرد. اين كلمه بصورت مفرد هفتاد بار و بصورت جمع (شياطين)
هيجده بار در قرآن مجيد آمده است (المعجم المفهرس) و بررسى در آن از چند جهت لازم
است:
معناى لغوى
بعقيده طبرسى و راغب و ابن اثير و ديگران نون شيطان اصل كلمه است و
آن ازشَطَنَيَشْطُنُميباشد شطن چنانكه سه دانشمند فوق
و جوهرى گفته بمعنى دور شدن است «شَطَنَعَنْهُ: بَعُدَ» على هذا شيطان بمعنى دور شده از خير است چنانكه در
مجمع البعيد من الخير گفته است.