است يعنى: آنچه مشقّت دارد و مانع آسايش است چنانكه از اقرب الموارد
نقل شد.
افعال عذاب در قرآن همه از باب تفعيل آمده است و در عذاب دنيوى و
اخروى هر دو بكار رفته مثل «وَلْيَشْهَدْعَذابَهُماطائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»نور: 2.
كه درباره حدّ زناكاران است ايضا «وَأَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَعَذَّبَالَّذِينَ كَفَرُوا»توبه: 26. استعمال آن در عذاب آخرت
احتياج بذكر شاهد ندارد.
عذاب در قرآن با الفاظ عظيم، مهين، اليم، مقيم، حريق، شديد و غيره
توصيف شده است مثل: «لَهُمْعَذابٌعَظِيمٌ- ...وَ
لِلْكافِرِينَعَذابٌمُهِينٌ- ...وَ لِلْكافِرِينَعَذابٌأَلِيمٌ- ...وَ
لَهُمْعَذابٌمُقِيمٌ ...-وَ
ذُوقُواعَذابَالْحَرِيقِ- وَعَذابٌشَدِيدٌ».
گرچه هر دو آيه درباره تعذيب منكرين رسالت در اين دنيا است ولى روشن
ميشود كه عذاب آخرت نيز پس از تبليغ و اتمام حجت است. مشروح اين مطلب در «ضعف» ذيل بحث مستضعفين ديده شود.
محقق طوسى رحمه اللّه در تجريد درباره عدم عذاب اطفال كفّار فرموده:
تعذيب غير مكلّف قبيح است، علامه در شرح آن حشويّه را كه قائل بعذاب
اطفال مشركيناند و نيز اشاعره را كه آنرا جايز ميدانند ردّ ميكند. و درباره قول
نوح عليه السّلام كه گفته: «وَلا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً»گفتهاند مجاز و باعتبار ما يؤل
است يعنى بعد از بزرگ شدن فاجر و كافر ميشوند نه اينكه حكم كفر و فجور از طفوليت
بر آنها بار است.
عذر: (بضم
عين) پوزش. در اقرب الموارد گويد: عذر حجّتى است كه با آن پوزش خواسته ميشود. راغب
گفته عذر آنست كه انسان بخواهد با