آن سه قسم است يا ميگويد: من اينكار نكردهام. و يا ميگويد: بدين جهت
كردهام و ميخواهد با ذكر علت خويش را تبرئه كند، و يا ميگويد:
من كردهام ولى ديگر نميكنم ...، اين سومى توبه است، هر توبه عذر است
ولى هر عذر توبه نيست. اين سخن در اقرب الموارد از كلّيات ابو البقاء نيز نقل شده
است.
«لاتَعْتَذِرُواقَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ
إِيمانِكُمْ»توبه:
66. پوزش نخواهيد، عذر نياوريد «إِنْسَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ
مِنْ لَدُنِّيعُذْراً»كهف: 76. آن عالم از موسى اعتذار كرد و گفت: «إِنَّكَلَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً»تو بر كارهاى من صبر نتوانى كرد تا
بالاخره موسى گفت: اگر بار ديگر از تو از علت كارى بپرسم با من مصاحبت مكن از جانب
من بعذريكه اول گفته بودى كه من صبر نتوانم كرد، رسيدهاى.
«فَالْمُلْقِياتِذِكْراً.عُذْراًأَوْ نُذْراً»مرسلات: 6 و 7. اين اعتذار ظاهرا
از جانب خداوند است كه بندگان در معذّب شدن خدا را (نعوذ باللّه) محكوم ندانند.
معذّر: (بصيغه فاعل) معتذر. آن از باب تفعيل كسى است كه عذر ميآورد
ولى عذر ندارد، ولى معتذر كسى است كه عذر دارد (مجمع البيان) در مفردات گفته:
معذّر آن است كه خود را معذور ميداند ولى عذر ندارد.
اين فرق از اقرب الموارد نيز بدست ميايد «وَجاءَالْمُعَذِّرُونَمِنَ الْأَعْرابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا
اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»توبه: 90. بيشتر مفسّران معذّرون را كسان عذر تراش گفتهاند و بعضى
اصل آنرا «معتذرون» گفتهاند بادغام تاء در ذال.
يعنى: معتذرين اعراب آمدند كه بآنها اجازه داده شود تا در جنگ شركت
نكنند ولى آنانكه خدا و رسول را تكذيب كردند نشستند و براى اعتذار نيامدند از ذيل
آيه «سَيُصِيبُالَّذِينَ كَفَرُوا
مِنْهُمْعَذابٌأَلِيمٌ»بنظر