كه خداوند از آنها راضى شود برضايت جواب داده نشوند يعنى قولشان در
استرضا مقبول نشود. «ثُمَّلا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ
كَفَرُوا وَ لا هُمْيُسْتَعْتَبُونَ»نحل:
84. بكافران
اجازه سخن گفتن داده نشود و نه از آنها استرضاء خواسته شود كه از خدا رضايت جويند
در مجمع فرموده: يعنى از آنها خواسته نشود كه با كفّ از معاصى خدا را از خويش راضى
كنند. در اقرب آمده:
«استعتبتهفاعتبنى» از او رضايت خواستم از من
راضى شد.
در نهج البلاغه نامه اول درباره عثمان فرموده:
«اكثراستعتابه وَ اقل
عِتَابَهُ».
من بيشتر رضايت او را ميجستم و كم ملامتش ميكردم. الفاظ ديگر اين
مادّه از قبيل عتب و عتاب و عتبه معانى ديگرى دارد كه در قرآن مجيد نيامده است.
عتد:عتاد بمعنى آماده شدن است «عتدالشىء عتادة و عتادا: تهيّأ».
عتيد: آماده. حاضر. ايضا حاضر شده بمعنى فاعل و مفعول هر دو آمده
است «مايَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ
إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌعَتِيدٌ»ق: 18. كلمهاى تلفّظ نكند مگر آنكه در نزدش مراقبى آماده هست كه سخن
او را مينويسد.
«وَقالَ قَرِينُهُ هذا ما
لَدَيَعَتِيدٌ»ق: 23.
عتق: «وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِالْعَتِيقِ»حج: 29. «ثُمَّمَحِلُّها إِلَى
الْبَيْتِالْعَتِيقِ»حج: 33.
اين كلمه فقط دو بار در قرآن يافته است. بنظر نگارنده عتيق بمعنى محترم است چنانكه
در جاى ديگر بجاى آن «حرام» آمده است «جَعَلَاللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ»مائده: 97. اين مطلب در «بيت» مشروحا گفته شده است.
عتل:كشيدن با قهر. «خُذُوهُفَاعْتِلُوهُإِلى سَواءِ الْجَحِيمِ»دخان:
47. بگيريد
او را و بكشيدش بوسط آتش. راغب گويد: عتل گرفتن از هر