طرف شىء و كشيدن بقهر است در اقرب آمده: «عتلهعتلا: اخذ بمجامعه و جرّه عنيفا و جذبه» ولى بايد آن در آيه فقط
بمعنى كشيدن باشد كه «خُذُوهُ»از قيد
اخذ بىنياز ميكند. اين آيه قريب المضمون است با آيه «يَوْمَيُدَعُّونَ إِلى نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا»طور: 13.
كه دعّ بمعنى دفع و انداختن بعنف است.
«عُتُلٍبَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ»قلم: 13.
عتلّ بضم عين و تاء و تشديد لام بمعنى بدرفتار و خشن است در مجمع
فرموده: آن بمعنى بد خلق و خشن و اصل آن بمعنى دفع است. در نهايه گفته: «الشديدالجافى و الفظّ الغليظ» جوهرى
گفته: «الْعُتُلُ: الغَلِيظُ الجَافِي» بد خلقى با
معناى اصلى كه كشيدن و دفع است ميسازد كه بد خلق شخص را با زبان بد از خود ميراند
بعضىها مثل راغب آنرا اكول منوع گفتهاند ولى ظاهرا آن با آيه مناسب نيست چنانكه
ملاحظه آيات قبل روشن ميكند.
معنى آيه چنين است: با همه آنها بد رفتار و شرير است «زَنِيمٍ»چنانكه در
«زنم» گفتهايم ظاهرا بمعنى شرير و لئيم
است. عتله عمود آهنينى كه با آن ديوارها را ميكوبند و بقولى آهن بزرگى كه سنگ و
درخت را با آن ميكنند (نهايه).
عتوّ: (بضم
اول و دوم) تجاوز.
نافرمانى. «لَقَدِاسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْاعُتُوًّاكَبِيراً»فرقان: 21. پيش خود خويش را بزرگ
ديده و تجاوز (نافرمانى) كردند تجاوز بزرگ. «وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍعَتَتْعَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ
رُسُلِهِ»طلاق: