responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 18

ملت ابراهيم، ملت موسى، ملت محمد صلّى اللّه عليه و آله و عليهم ولى گفته نميشود ملّت خدا يا ملّت زيد. پس فرق ميان دين و ملّت اعتبارى است دين در اصل بمعنى طاعت و جزا است.

راه و طريقه پيامبر را دين گويند كه در آن طاعت و جزا هست. و ملت گويند كه از طرف خداوند املاء شده است.

شرق: (بفتح ش، ر) و شروق.

طلوع آفتاب. اشراق: روشن شدن (مجمع- مفردات) وَ أَشْرَقَتِ‌ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها زمر: 69. زمين بنور پروردگارش روشن شد.

مشرق: اسم مكان است يعنى محل طلوع. فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ‌ الْمَشْرِقِ‌ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ‌ بقره: 258. شرقىّ چيزيكه منسوب بشرق است (ناحيه شرقى- طرف شرقى) شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ نور: 35. درخت ميوه اگر در وسط باغ باشد پيوسته آفتاب گير بوده ميوه‌اش كاملا ميرسد بر خلاف آنكه در شرق و غرب باغ بوده باشد گويند مراد از آيه چنين درختى است. إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا مريم: 16. ظاهرا منظور ناحيه شرقى معبد بيت المقدس است يعنى از اهلش در مكان شرقى كناره گرفت.

يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ‌ ص: 18. مراد وقت اشراق شمس است.

مُشرِق بصيغه فاعل كسى است كه وارد وقت طلوع شود فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ‌ حجر: 73. در حاليكه بوقت طلوع آفتاب داخل ميشدند صيحه آنها را گرفت ايضا آيه 60.

شعراء.

وَ لِلَّهِ‌ الْمَشْرِقُ‌ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌ بقره: 115. يعنى همه زمين مال و ملك خداست زيرا اگر كره زمين را در نظر بگيريم نصف آن مشرق و نصف ديگر مغرب است در وسط فقط يك چيز اعتبارى مى‌ماند و شرق و غرب همه آنرا شامل ميشود.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 4  صفحه : 18
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست