مردم است و چون امتحان لازم است نسبت باستعداد باشد لذا با ملاحظه
استعداد و ترقى و تكامل بشريّت براى هر دو ره امتحانى و شريعتى آمده است. و خلاصه
شريعتها امتحان است و امتحان هر دوره نسبت بنحوه قابليّت آن دوره است و اين موجب
تفاوت شريعتهاست. شرايع در اصول متحدند و در فروعات با هم فرق دارند.
فرق ميان شريعت، دين و ملت
مراجعه بقرآن نشان ميدهد كه شريعت از دين اخصّ است. مثلا اگر آيهإِنَّ الدِّينَ عِنْدَ
اللَّهِ الْإِسْلامُ ...
آل عمران: 19. و آيهوَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ
مِنْهُ ...
آل عمران: 85. را مقايسه كنيم با آيهلِكُلٍّ جَعَلْنا
مِنْكُمْشِرْعَةًوَ مِنْهاجاًمائده: 48. و آيهثُمَّ جَعَلْناكَ عَلىشَرِيعَةٍمِنَ الْأَمْرِجاثية: 18. اعم بودن دين روشن
خواهد شد كه دين شامل شريعتهاى تمام انبيا است ولى شريعت ها نسبت بپيامبران
جداگانه است.
و از آيهشَرَعَلَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا
إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ ...شورى:
13. بدست
ميايد كه دين شامل اديان همه انبيا است و اسلام بوسيله «أَوْحَيْناإِلَيْكَ»شريعت خاصى گرديده است. و در عين حال شامل همه آنهاست.
ولى ملت كه بمعنى راه و روش و طريقه است با دين مرادف ميباشد ملت از املال
و املاء است دين را ملت گفتهاند زيرا كه از طرف خدا املاء شده است چنانكه از
مفردات راغب استفاده ميشود در دو آيه زير بدين صريحا ملت اطلاق شده استقُلْ إِنَّنِي هَدانِي
رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهِيمَ ...انعام:
فرق ملت با دين چنانكه گفتهاند آنست كه دين بخدا و پيامبر و فرد
اضافه ميشود گوئيم: دين خدا، دين محمد صلّى اللّه عليه و آله، دين زيد و عمرو ولى
ملت فقط بپيامبر اضافه ميشود گويند