صاحِبَةًوَ لا وَلَداً»جنّ: 3. مراد از صاحبه زن است. «ماضَلَصاحِبُكُمْوَ ما غَوى»نجم: 2. منظور از صاحب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است «لايَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ
أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّايُصْحَبُونَ»انبياء:
43. بتها
بخويشتن يارى نتوانند و از طرف ما هم يارى كرده نميشوند.
اصحاب: جمع صاحب است بمعنى رفيقان ملازم «أُولئِكَأَصْحابُالْجَنَّةِ»بقره: 82. «فَأُولئِكَأَصْحابُالنَّارِ»بقره: 81. اين كلمه 77 بار در قرآن مجيد آمده، يكبار نيز «أَصْحابِهِمْ»ذاريات:
59. بكار رفته و بيشتر به جنّت و نار و جحيم اضافه شده است و گاهى آمده: اصحاب
السبت، اصحاب مدين، اصحاب كهف، اصحاب اليمين، اصحاب القبور، اصحاب الفيل و غيره.
صحاف: «يُطافُعَلَيْهِمْبِصِحافٍمِنْ ذَهَبٍ»زخرف: 71. صحاف جمع صحفه و آن جامى
است براى خوردن طعام (مجمع). در اقرب گويد:
كاسه بزرگ و گشاد كه پنج نفر را سير ميكند سپس از كسائى نقل كرده:
اعظم كاسهها جفنه است، بعد از آن قصعه كه ده نفر را سير ميكند، سپس
صحفه پنج نفر را، بعد از آن مئكله دو يا سه نفر را آخرى صحيفه (بضم اول) است كه
فقط يكنفر را سير ميكند.
بنا بر قول مجمع، صحاف بمعنى كاسه و بقول اقرب طبقها است المنجد نيز
مثل اقرب گفته است. معنى آيه چنين ميشود: جامها يا طبقهائى از طلا بر آنها
بگردانند. اين كلمه در قرآن يكبار آمده است.
صحف:بضمّ (ص، ح) جمع صحيفه و آن چيز گسترده است مثل صحيفه صورت انسان و
نيز صحيفهايكه در آن مينويسند (راغب). «أَمْلَمْ يُنَبَّأْ بِما فِيصُحُفِمُوسى»نجم: 36.
«وَإِذَاالصُّحُفُنُشِرَتْ»تكوير: 10.
«إِنَّهذا لَفِيالصُّحُفِالْأُولى.صُحُفِإِبْراهِيمَ وَ مُوسى»اعلى: 18 و 19.
«رَسُولٌمِنَ اللَّهِ يَتْلُواصُحُفاًمُطَهَّرَةً»بيّنة: 2. مراد از صحف در آيات فوق
نامهها و كتابهاى پيامبران و