همچنين است در هر كار ميليونها شرائط و مقدمات لازم است كه جور كردن
همه آنها در اختيار بشر نيست لذا قبض و بسط در دست خدا است گر چه كار و تلاش بشر
نيز بى تأثير نيست آيه «وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِيالرِّزْقِ»كه گذشت
با آيه «نَحْنُقَسَمْنا بَيْنَهُمْ
مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ
دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا»زخرف:
32. روشن
ميشود.
«كُلَّمارُزِقُوامِنْها مِنْ ثَمَرَةٍرِزْقاًقالُوا هذَا الَّذِيرُزِقْنامِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا
بِهِ مُتَشابِهاً ...»بقره:
25. آيه درباره اهل بهشت است كه چون ميوهاى بدست آنها برسد گويند اين همان است كه
در دنيا بما داده شد توضيح اينكه ما مثلا وقتى انارى ميخوريم در وجود ما مبدل بمادّه
ميشود و اگر بعد از آن دو ركعت نماز بخوانيم همان ماده مبدّل به نيرو شده بصورت
نماز از وجود ما خارج ميشود و حقيقت نماز جز مقدارى نيرو نيست كه در اثر ذكر و
حركت از بدن ما ميريزد. اين نيرو روز قيامت مجسّم شده و بانار بهشتى مبدّل ميگردد
و تحويل انسان ميشود و انسان چون آنرا ديد گويد: اين همان ميوه است كه در دنيا
داشتم و چون ميوه بهشتى دائمى و بهتر از ميوه دنياست لذا بعد از «هذَاالَّذِيرُزِقْنامِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا
بِهِ مُتَشابِهاً»آمده است يعنى در عين آنكه هر دو يكىاند متشابهاند كه ميوه بهشتى
بهتر از ميوه دنيا است.
بنظر ميايد كه ضمير فيه به «رزق» راجع
است يعنى مفضل و مفضل عليهم در روزى برابراند و ظاهر آيه آنست كه بهمه خدا روزى
ميدهد بعضى را را بواسطه استقلال و حرّيت و وسائلى كه دارند و بعضى را كه غلامان و
غيرهم باشند بواسطه اربابان و پدران. لذا